نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 493
سپس
مىگويد: قريش احترام مكه را رعايت مىكردند، ولى حرمت محمد 6 را پاس
نمىداشتند، و بدين جهت بود كه خداى تعالى فرمود:(لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ
حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ)،
و منظورش اين است كه مردم اين شهر تو را در اين شهر بى حرمت كردند، رسالتت را
تكذيب نموده دشنامت گفتند، با اينكه اگر كسى پدرشان را مىكشت آن قاتل را تعقيب و
دستگير نمىكردند، قاتلان شاخهاى از درخت حرم را به گردن مىانداختند و از خطر
انتقام ايمن مىشدند، و ليكن رسول خدا 6 را (كه حرمت مكه به طفيل وجود او بود)،
بى احترامى مىكردند آن هم به نحوى كه با هيچ كس آن طور بى حرمتى روا نمىداشتند،
و لذا خداى تعالى اين رفتار را بر آنان خرده گرفت[1].
باز
در همان كتاب در تفسير آيه(وَ والِدٍ وَ ما
وَلَدَ) نقل كرده كه بعضى گفتهاند:
منظور
از والد حضرت آدم، و از ما ولد همه انبياء و اوصياى انبياء و پيروان ايشان
است، (نقل از امام صادق ع)[2].
مؤلف:
چند معنايى كه نقل شد از طرق اهل سنت هم در احاديثى موقوف[3]
روايت شده است[4].
و
قمى هم دو معناى اخير را در احاديثى كه نه سند دارد و نه نام امام برده شده آورده
است[5].
و
نيز در تفسير قمى در ذيل آيه(يَقُولُ أَهْلَكْتُ مالًا
لُبَداً) گفته: كلمه لبد به معناى مجتمع است[6].
و
در مجمع البيان در تفسير همين آيه از مجاهد نقل كرده كه گفته است: صاحب اين سخن
حارث بن نوفل بن عبد مناف بود، و قصه چنين بود كه گناهى را مرتكب شد و از رسول خدا
6 راه چاره پرسيد، حضرت فرمود تا كفاره دهد. حارث گفت اى واى از روزى كه بدين
محمد در آمدم همه اموالم در كفارات و انفاقات از بين رفت[7].
و
باز در مجمع البيان است كه شخصى به امير المؤمنين (ع) عرضه داشت:
بعضى
پنداشتهاند كه منظور از كلمه نجدين در آيه(وَ
هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ) دو پستان مادر است. فرمود: نه چنين
نيست بلكه منظور خير و شر است[8].