responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 467

بادهاى كننده گرفتاريها، او را از جاى نمى‌كند، و در او تغيير حالت پديد نمى‌آورد، و اگر ثروتمند شد طغيان نمى‌كند و اگر فقير شد كفران نمى‌ورزد، و سوره مورد بحث به شهادت سياق آياتش در مكه نازل شده.

[وجوه مختلف در باره مراد از فجر ، ليال عشر و شفع و وتر كه بدانها سوگند ياد شده است‌]

(وَ الْفَجْرِ وَ لَيالٍ عَشْرٍ وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ هَلْ فِي ذلِكَ قَسَمٌ‌ لِذِي حِجْرٍ) فجر به معناى صبح، و شفع به معناى جفت است.

راغب مى‌گويد: شفع به معناى ضميمه كردن چيزى به مثل آن است، و به اين دو مثل هم شفع مى‌گويند[1].

و در جمله‌(وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ) كلمه يسر مضارع از مصدر سرى است، كه به معناى رفتن شب، و پشت كردن آن است، و كلمه حجر به معناى عقل است، پس در اين آيه به صبح، و شبهاى دهگانه و شفع و وتر و شب، وقتى پشت مى‌كند، سوگند ياد شده.

و چه بسا بتوان ادعا كرد كه ظاهر سوگند به فجر قسم به همه صبح‌ها باشد، و بعيد هم نيست كه منظور از آن تنها صبح روز عيد قربان دهم ذى الحجه باشد.

و بعضى‌[2] گفته‌اند: مراد صبح ذى الحجه است. بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند: صبح محرم، يعنى اول سال قمرى است. و بعضى‌[4] گفته‌اند: صبح روز جمعه است. بعضى‌[5] ديگر گفته‌اند: فجر شب مزدلفه است. و بعضى‌[6] مراد از آن را نماز صبح دانسته‌اند. بعضى‌[7] منظور از آن را همه روز يعنى از صبح تا شام دانسته‌اند و بعضى‌[8] گفته‌اند: منظور شكافته شدن و جوشيدن چشمه‌سارها از لاى سنگ‌ها است، و از اين قبيل سخنان كه هيچ مدركى بر آن دلالت ندارد زياد گفته‌اند.

(وَ لَيالٍ عَشْرٍ)- چه بسا مراد از آن از اول تا دهم ذى الحجه باشد، و اگر كلمه ليال را نكره آورده خواسته است به عظمت آن اشاره كند، نه اينكه عموميت آن را برساند.

بعضى‌[9] گفته‌اند: منظور دهه آخر ماه رمضان است. يكى‌[10] ديگر گفته: دهه اول رمضان است. سومى‌[11] گفته دهه اول محرم است. چهارمى‌[12] گفته: اگر مراد از فجر نماز صبح باشد مراد از شب‌هاى دهگانه هم عبادت در آنها است.

(وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ)- اين جمله با روز ترويه- هشتم ذى الحجه- و روز عرفه قابل انطباق‌


[1] مفردات راغب، ماده شفع .

[2] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8) روح المعانى، ج 30، ص 119.

[3] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8) روح المعانى، ج 30، ص 119.

[4] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8) روح المعانى، ج 30، ص 119.

[5] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8) روح المعانى، ج 30، ص 119.

[6] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8) روح المعانى، ج 30، ص 119.

[7] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8) روح المعانى، ج 30، ص 119.

[8] ( 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8) روح المعانى، ج 30، ص 119.

[9] ( 9 و 10 و 11 و 12) روح المعانى، ج 30، ص 120.

[10] ( 9 و 10 و 11 و 12) روح المعانى، ج 30، ص 120.

[11] ( 9 و 10 و 11 و 12) روح المعانى، ج 30، ص 120.

[12] ( 9 و 10 و 11 و 12) روح المعانى، ج 30، ص 120.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 467
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست