responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 457

كه در دنيا كردند از تنشان در نمى‌آيد، به خلاف اهل بهشت كه وقتى تلاش خود را سودمند مى‌يابند خستگى از تنشان بيرون مى‌آيد، چون انسان هر تلاشى كه در دنيا مى‌كند به منظور تامين سعادت خود مى‌كند، منظورش اين است كه به هدف خود نائل آيد، و دوزخيان در قيامت مى‌بينند كه آنچه در دنيا تلاش كردند بى‌نتيجه مانده و خردلى سودمند نبوده، هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:(وَ قَدِمْنا إِلى‌ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً)[1]، در نتيجه از اعمالى كه داشتند چيزى به جز خستگى عايدشان نمى‌شود، به خلاف اهل بهشت كه از سعى و عمل خود راضيند، چون همه به صورت بهشت و راحتى مبدل گشت.

بعضى‌[2] گفته‌اند: مراد از جمله مورد بحث اين است كه اهل دوزخ در دوزخ عمل مى‌كنند و خسته مى‌شوند، چون دوزخ محل انواع شكنجه‌ها است، يكى از انحاى شكنجه كار بدون مزد و نتيجه كردن و خسته شدن است.

بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند: مراد اين است كه دوزخيان به نافرمانى خدا عمل مى‌كنند، و در آتش قيامت خسته مى‌شوند.

(تَصْلى‌ ناراً حامِيَةً) يعنى ملازم آتشى هستند در نهايت درجه حرارت.

(تُسْقى‌ مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ) يعنى از چشمه‌اى مى‌نوشند كه در نهايت درجه حرارت است.

(لَيْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ) بعضى‌[4] گفته‌اند: ضريع نام نوعى از تيغ‌ها است كه به آن شبرق هم مى‌گويند، و اهل حجاز آن را وقتى خشك شد ضريع مى‌نامند، و ناگوارترين و تهوع‌آورترين گياه است كه هيچ حيوانى آن را نمى‌خورد، و شايد ناميدن آنچه در آتش است به نام ضريع، صرفا از نظر شباهت در شكل و خاصيت بوده باشد.

(وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ) كلمه ناعمه يا از نعومة است، پس عبارت آيه كنايه است از بهجت و سرورى كه از باطن به ظاهر انسان سرايت مى‌كند، و هر بيننده را از مسرت باطنى با خبر مى‌سازد،


[1] به اعمالى كه آنان در دنيا كردند مى‌پردازيم و همه را هيچ و پوچ مى‌كنيم. سوره فرقان، آيه 23.

[2] مجمع البيان، ج 10، ص 478.

[3] ( 3 و 4) مجمع البيان، ج 10، ص 479.

[4] ( 3 و 4) مجمع البيان، ج 10، ص 479.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 457
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست