responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 40

و اگر كلمه قوم را به ضمير راجع به خودش اضافه كرد و گفت يا قومى كه جمله يا قوم مخفف آن است، براى اين بود كه اظهار دلسوزى و مهربانى كند، و خواست بفرمايد شما همگى مردم منيد، و مجتمع قومى ما، من و شما را يك جا جمع كرده، بدى و ناراحتى شما مرا هم ناراحت مى‌كند، و من براى شما جز خير و سعادت چيزى نمى‌خواهم، به همين جهت شما را از عذابى كه پشت سر داريد هشدار مى‌دهم.

در جمله‌(أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ) ايشان را به توحيد در عبادت مى‌خواند، چون مردم نوح بت‌پرست بودند، و مذهب وثنيت (بت‌پرستى) داشتند، كه اجازه نمى‌دهد مردم خداى تعالى را بپرستند، نه به تنهايى، و نه با غير، بلكه تنها مجازند با پرستش بتها ارباب بت‌ها را بپرستند، تا آن ارباب كه مستقيما خدا را مى‌پرستند، نزد خدا شفاعت ايشان كنند در حقيقت عبادت پرستندگان خود را روى عبادت خود نهاده تحويل خدا دهند و اگر اين مذهب اجازه پرستش خداى تعالى را مى‌داد حتما خدا را به تنهايى مى‌پرستيدند، پس دعوت چنين مردمى به عبادت خدا در حقيقت دعوت به توحيد در عبادت است.

و جمله‌(وَ اتَّقُوهُ) دعوتشان را به اجتناب از گناهان كبيره و صغيره است، يعنى شرك و پايين‌تر از شرك، و انجام اعمال صالحه‌اى كه انجام ندادنش گناه است.

و جمله‌(وَ أَطِيعُونِ) دعوتشان به اطاعت از خودش است، و اطاعتشان از او مستلزم اين است كه رسالتش را تصديق نموده، معالم دين خود را و دستور يكتاپرستى را از او بگيرند، و اين دستورات را سنت حياتى خود قرار دهند. پس جمله‌(أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِيعُونِ)، ايشان را به اصول سه‌گانه دين دعوت مى‌كند. جمله اول يعنى‌(وَ اعْبُدُوا اللَّهَ) به توحيد، و جمله‌(وَ اتَّقُوهُ) به تصديق معاد كه اساس تقوى است دعوت مى‌كند، چون اگر معاد و حساب و جزاى آن نبود، تقواى دينى معناى درستى نمى‌داشت، و جمله‌(وَ أَطِيعُونِ) به تصديق اصل نبوت كه همان اطاعت بى‌چون و چرا است مى‌خواند.

[بيان منظور از بعضى گناهان كه با ايمان آمرزيده مى‌شود ((يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ‌)) و اشاره به اينكه وسعت آمرزش گناهان به مقدار وسعت ايمان و عمل صالح است‌]

(يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ) كلمه يغفر در اينجا مجزوم است، چون جواب امر است، و در قواعد عربيت قرار بر همين است كه فعلى را كه در جواب امر قرار مى‌گيرد به جزم بخوانند، و كلمه من در اين جمله به طورى كه از سياق استفاده مى‌شود براى تبعيض است، و معناى اينكه فرمود: اينكه خدا را بپرستيد، و از او بترسيد، و مرا اطاعت كنيد تا بعضى از گناهانتان را بيامرزد ، اين است كه اگر چنين كنيد، خدا چنين مى‌كند، (پس در حقيقت برگشت امر و جواب امر به دو جمله شرط و جزا است، و بدين سبب جوابش به جزم خوانده مى‌شود)، و منظور از بعضى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 40
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست