نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 38
ترجمه
آيات
به
نام خدايى كه رحمتى عام و خاص و محدود و نامحدود دارد.
ما
نوح را به سوى قومش فرستاديم و گفتيم كه قوم خود را قبل از آنكه عذابى دردناك
فراشان گيرد انذار كن (1).
او
به قوم خود گفت: اى مردم من براى شما بيمرسانى روشنگرم (2).
و
دعوتم اين است كه اللَّه را بپرستيد و از عذابش پروا نموده مرا اطاعت كنيد (3).
تا
گناهانى از شما را بيامرزد و تا اجلى كه برايتان مقدر كرده مهلت دهد، كه اگر چنين
نكنيد قبل از رسيدن به اجل حتمى دچار اجل ديگر مىشويد آرى اگر بناى فهميدن داشته
باشيد مىدانيد كه اجل خدايى وقتى برسد تاخير نمىپذيرد (4).
(اما
هر چه بيشتر تذكر داد كمتر به نتيجه رسيد تا به كلى از هدايت قومش مايوس شد) گفت پروردگارا!
من قوم خود را شب و روز دعوت كردم (5).
ولى
دعوتم جز زيادتر شدن فرارشان فايدهاى نداد (6).
و
من هر چه دعوتشان كردم تا تو ايشان را بيامرزى انگشتها به گوش نهاده جامه به سر
كشيدند و بر عناد خود اصرار و به وجهى ناگفتنى استكبار ورزيدند (7).
اين
بار به بانگ بلند دعوتشان كردم (8).
و
نوبتى علنى و گاهى سرى آن هم به چه زبانى دعوت نمودم (9).
(مثلا
به ايشان اينطور گفتم) كه از پروردگارتان طلب مغفرت كنيد كه او بسيار آمرزنده است
(10).
كه
اگر چنين كنيد ابر آسمان را مرتب بر شما مىباراند (11).
و
به وسيله اموال و فرزندان ياريتان مىكند و برايتان باغها رويانيده و نهرها جارى
مىسازد (12).
راستى
شما را چه مىشود كه براى خدا عظمتى قائل نيستيد (13).
با
اينكه اوست كه شما را به اشكال و احوالى مختلف آفريد (14).
آيا
نديديد كه چگونه خدا هفت طبقه آسمان را خلق كرد (15).
و
ماه را در آنها نور و خورشيد را چراغ فروزنده قرار داد (16).
آرى
و خدا بود كه شما را چون گياه از زمين به نحوى ناگفتنى رويانيد (17).
و
سپس او است كه شما را به زمين برگردانيده و باز به نحوى ناگفتنى از زمين خارج
مىكند (18).
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 38