نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 304
(اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى) اين جمله نداى در آيه قبل را تفسير مىكند، كه
آن نداء چه بوده. و بعضى[1] گفتهاند:
در
اين كلام قولى در تقدير است، و تقدير كلام قائلا اذهب ... بوده، و يا
كلمه أن تفسيرى در تقدير است، و تقدير آن: ان اذهب ...
است، و اشكالى كه به اين دو قول وارد است اين است كه هيچ احتياجى به اين تقديرها
نيست، و جمله انه طغى دستور اذهب را تعليل مىكند.
[معناى(هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى)
كه موسى 7 مامور شد به فرعون بگويد]
(فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى) كلمه
الى متعلق به محذوف است، و تقدير كلام: هل لك ميل الى ان تزكى- آيا
ميل به اين دارى كه پاك شوى؟ و يا چيزى مثل اين است، و مراد از
تزكى پاك شدن از قذارت طغيان است.
(وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى) عطف است بر
جمله تزكى ، و منظورش از هدايت وى به سوى پروردگارش- بطورى كه
گفتهاند-[2] معرفى
خداى تعالى براى او، و ارشاد او به معرفت خداست، كه ترس از خدا نتيجه اين معرفت و
دست بردارى از طغيان و تعدى از طور و حقيقت عبوديت نتيجه آن ترس است، هم چنان كه
فرمود:(إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ)[3].
حال
ببينيم مراد از تزكى چيست؟ اگر مراد پاك شدن از طغيان از راه توبه و برگشت به خداى
تعالى باشد، آن وقت خشيت اثر مترتب بر آن است، و مراد از خشيت همان ترسى است كه
هميشه ملازم با ايمان به خداست، و انسان مؤمن را وادار مىكند به اطاعت از او و
ترك معصيتش، و اگر مراد از آن پاك شدن بوسيله اطاعت و ترك معصيت باشد، جمله (وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى) مفسر ما قبل خود، و
عطفش به ما قبل عطف تفسيرى خواهد بود.
(فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى) فاء در اين جمله فصيحه
است، و مىفهماند چيزهايى در وسط كلام حذف شده، چون احتياج به ذكر آنها نبوده، و
تقدير كلام فاتاه و دعاه فاراه ... ، بوده يعنى پس موسى به نزد فرعون
رفت، و او را دعوت كرد، و آيت كبرايى نشانش داد.
و
مراد از آيت كبرى بطورى كه از تفصيل قصه بر مىآيد، معجزه عصاء بوده. ولى