نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 199
به ضمه غين-
است، كه به گفته بعضى[1] به معناى
قيدى است كه دست و پاى مجرم را به گردنش مىبندند. راغب مىگويد: بنا بر اين غل در
خصوص چيزى استعمال مىشود كه اعضاى مجرم در وسط آن جمع مىشود[2]
و كلمه سعير به معناى آتش افروخته است، و معناى آيه روشن است.
و
اين آيه شريفه به عاقبت وخيم انسان كفورى كه قبلا در جمله(إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً) نامش به ميان آمده بود اشاره
مىكند، و اگر جزاى انسان كفور را بر جزاى انسان شاكر مقدم داشت، براى اين بود كه
در مورد كفور كلام را مختصر نموده، سپس به طور مفصل به جزاى افراد شاكر بپردازد.
(إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً)
كلمه كاس به معناى ظرف مخصوص نوشيدنىها است، البته در صورتى كه
نوشيدنى در آن باشد، و كلمه مزاج به معناى هر چيزى است كه به وسيله آن
امتزاج صورت مىگيرد، نظير كلمه حزام كه به معناى چيزى است كه به
وسيله آن عمل حزم انجام مىشود، و معناى كلمه كافور معروف است، و هر
چيز خنك و خوشبويى را به آن مثل مىزنند. ولى بعضى[3]
گفتهاند: در اينجا نام چشمهاى است در بهشت.
[مراد
از ابرار ، و صفات ايشان]
و
كلمه ابرار جمع كلمه بر - به فتحه باء- است، و كلمه
بر صفت مشبهه از مصدر بر - به كسره باء- است، كه به معناى احسان
است، و اين معنا در مورد كسى صادق است كه عمل خود را نيكو بسازد، و از نيكو ساختن
آن هيچ نفعى كه عايد خودش بگردد در نظر نگرفته باشد، نه جزايى كه در مقابل عملش به
او بدهند، و نه حتى تشكرى را. و خلاصه كلمه بر - به فتحه باء- به معناى
كسى است كه خير را بدان جهت كه خير است مىخواهد، نه بدان جهت كه اگر انجام دهد
نفعى عايدش مىشود، بلكه حتى در صورتى هم كه خودش آن را دوست نمىدارد صرفا به
خاطر اينكه خير است انجام مىدهد، و بر تلخى آن كه مخالف با خواهش نفسش است صبر
مىكند، و عمل خير را بدان جهت كه فى نفسه خير است انجام مىدهد، هر چند به زحمت و
ضرر خود تمام شود، نظير وفاى به نذر. و يا بدان جهت كه براى ديگران نافع است انجام
مىدهد مانند اطعام طعام به بندگان مستحق خدا.
و
با در نظر گرفتن اينكه هيچ خير و صلاحى در هيچ عملى نيست مگر با ايمان به خدا