نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 165
كه گفتيم
جمله آن را جمع مىكنيم است، و كلمه بنان به معناى اطراف
انگشتان، و به قول بعضى[1] خود انگشتان
است. و تسويه بنان صورتگرى آن به همين صورتى است كه مىبينيم.
و
معناى آيه اين است كه: آرى ما آن استخوانها را جمع مىكنيم، در حالى كه قادريم حتى
انگشتان او را به همان صورتى كه بر حسب خلقت اول داشت دوباره صورتگرى كنيم.
و
اگر از بين اعضاى بدن خصوص انگشتان را ذكر كرد- شايد- براى اين بوده كه به خلقت
عجيب آن كه به صورتهاى مختلف، و خصوصيات تركيب و عدد در آمده و فوايد بسيارى كه
بشمار نمىآيد بر آن مترتب مىشود، اشاره كند. مىدهد، مىستاند، قبض و بسط مىكند
و ساير حركات لطيف و اعمال دقيق و صنايعى ظريف دارد، كه با همانها انسان از ساير
حيوانات ممتاز مىشود، علاوه بر شكلهاى گوناگون و خطوطى كه به طور دايم اسرارش
براى انسان كشف مىشود.
بعضى[2]
از مفسرين گفتهاند: مراد از تسويه بنان اين است كه انگشتان دستها و
پاها را شىء واحد كند، بدون اينكه از هم جدا باشند همانطور كه دست و پاى شتر و
الاغ را چنين كرد آن وقت ديگر انسان نمىتواند كارهاى گوناگونى را كه با داشتن
انگشتان انجام مىدهد انجام دهد. ولى وجه قبلى به نظر بهتر است.
[آزادى
طلبى انسان براى انجام هر كار دلخواه، انگيزه تكذيب قيامت و پرستش انكار آميز از
زمان آن است]
(بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ) راغب گفته
كلمه فجر به معناى انفجار و شكاف وسيع برداشتن است، آن گاه مىگويد:
گناه را هم بدان جهت فجور ناميدند كه باعث شكافته شدن و دريده شدن حرمت ديانت است،
مىگوييم: فلانى مرتكب فجور شد، و يا او فاجر است، و ايشان فجار و فجرهاند[3].
و
كلمه أمام ظرف مكان است، كه به عنوان استعاره در زمان آينده استعمال
مىشود، و منظور از اينكه فرمود: انسان، فجور امام خود را مىخواهد، اين است كه
مىخواهد در آينده عمرش جلوش شكافته و باز باشد و هر فجورى خواست مرتكب شود.
و
جمله(لِيَفْجُرَ أَمامَهُ) تعليلى است
كه در جاى معلل خود كه همان تكذيب قيامت و زنده شدن بعد از مرگ باشد نشسته، و
كلمه بل اعراض از اين پندار و گمان است كه بعث