نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 134
منحل
مىشود، و چنين معنا مىدهد: زمانى كه در ناقور كوبيده مىشود، امر بر كافران سخت
مىگردد. و همين جزاى سخت مىگردد عامل نصب در اذا است، و
اما علتى كه تجويز كرده كلمه يومئذ ظرف شود براى يوم عسير
اين است كه باز جمله به جملهاى ديگر منحل مىشود، و معناى آن اين است كه: وقوع
اين وقت نقر در روز سخت است، چون روز قيامت در حينى مىآيد و واقع مىشود كه مشغول
نقر در ناقورند[1].
و
نيز (در همان كتاب) گفته: ممكن است كلمه يومئذ را در تقدير مرفوع
بگيريم تا بدل باشد از كلمه ذلك و كلمه يوم عسير خبر آن
باشد گويا فرموده: روز نقر، روزى است سخت[2].
و جمله
غير يسير صفت ديگرى است براى كلمه يوم ، و عسر آن را تاكيد نموده
مىفهماند سختى آن روز از يك جهت و دو جهت نيست، بلكه از هر جهت است.
(ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً) اين جمله كلمه تهديد است، و
روايات بسيار زيادى وارد شده كه اين جمله تا تمام بيست آيه بعدش همه در باره وليد
بن مغيره نازل شده، كه داستانش در بحث روايتى آينده ان شاء اللَّه مىآيد.
كلمه
وحيدا حال از فاعل خلقت است، و حاصل معنايش اين است كه: مرا با
آن كس كه خلقش كردم واگذار، با آن كس كه در حالى خلقش كردم كه احدى با من در خلقت
وى شركت نداشت، و بعد از خلقت به بهترين وجهى تدبيرش كردم، مرا با او واگذار، و
بين من و او حائل مشو كه من او را كافى خواهم بود.
احتمال
هم دارد كلمه وحيدا حال از مفعول ذرنى باشد. بعضى[3]
هم آن را حال از مفعول خلقت كه حذف شده گرفتهاند، و آن مفعول ضميرى
است كه به موصول (من) بر مىگردد، و حاصل معنا اين است كه: مرا با كسى كه خلقش
كردم در حالى كه او تنها بود نه مالى داشت و نه فرزندانى واگذار. بعضى هم احتمال
دادهاند كلمه وحيدا اصلا حال نباشد، بلكه منصوب به فعل تقديرى (أذم-
مذمت مىكنم) باشد. ولى از همه اين وجوه بهتر همان وجه اول است.
(وَ جَعَلْتُ لَهُ مالًا مَمْدُوداً) يعنى من براى او مالى ممدود
يعنى گسترده و يا ممدود به مدد نتايج و فايده قرار دادم.