نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 107
هم چنان كه
به كار بردن اسم ظاهر بجاى ضمير در جمله(فَعَصى فِرْعَوْنُ) براى اين بود كه اشاره كند به اينكه اولا منشا
تكذيب و مخالفت فرعون همان تفرعن او بود، و ثانيا عزت و علو در زمين و باليدن به
كثرت عده و وسعت آب و خاك و نفوذ مشيت. و خلاصه تفرعن او حتى به قدر يك خردل در
دفع عذاب الهى از او اثر نكرد، و عذاب الهى او را با آن همه قدرتش بگرفت، تا چه
رسد به اين كفار تكذيبگر كه مردمى ناتوان و گرسنهاند، و به فرموده قرآن:(جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ
الْأَحْزابِ)[1].
(فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً)
(فرعون نتوانست خود را از عذاب دور بدارد، شما چگونه خود را از عذاب روزى كه جوان
را پير مىكند حفظ مىكنيد؟) نسبت دادن اتقاء و حفظ كردن خود، به يوم (روز) از باب
مجاز عقلى است، و مراد حفظ كردن از عذاب آن روز است، بنا بر اين كلمه
يوما مفعول براى تتقون است. بعضى[2]
گفتهاند: مفعول تتقون حذف شده و يوما ظرف براى عذاب است،
و تقدير كلام فكيف تتقون العذاب الكائن فى يوم كذا است، بعضى[3]
از مفسرين گفتهاند: مفعول تتقون حذف شده، و كلمه يوما
ظرف براى اتقاء است، و معنا اين است كه اتقاى شما در آن روز چگونه است؟ بعضى ديگر
سخنانى ديگر گفتهاند.
(يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً)- كلمه شيب- پير جمع
كلمه أشيب است، مقابل كلمه شاب كه به معناى جوان است، و
اين تعبير كه آن روز كودكان را پير مىكند كنايه است از شدت عذاب آن
روز نه طولانى بودنش.
(السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا) اين آيه
براى بار دوم به شدت آن روز اشاره مىكند، و كلمه انفطار به معناى
شكاف برداشتن است، و اگر صفت سماء را مذكر آورد، براى اين بود كه سماء
جائز الوجهين است، هم مىتوان صفتش را مذكر آورد و هم مؤنث، و ضمير به
به كلمه يوم بر مىگردد، و حرف باء در آن سببيت را
مىفهماند. و معناى آيه اين است كه: آسمان در آن روز و يا به سبب شدت آن روز
شكافته مىشود.
و
جمله(كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا) استينافى
است، يعنى مىخواهد نكتهاى جديد را افاده كند، و آن اين است كه وعده خدا شدنى است.
و با آوردن اين جمله تهديد سابق را مسجل مىكند، و اگر كلمه وعد را به
ضمير راجع به خداى تعالى نسبت داد و نفرمود: كان وعد