responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 444

منظور از آن در اينجا اين است كه خداى تعالى صبر را در دل آنان و به قدر ظرفيت دلهايشان بريزد.

پس در حقيقت اين تعبير، استعاره از كنايه لطيفى است، و همچنين تثبيت اقدام كنايه است از اينكه ايشان را در جهاد ثابت قدم كند تا فرار نكنند.

(فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ) هزم به معناى دفع كردن دشمن است.

[توضيحى در باره دفاع و فطرى بودن آن در ذيل‌(لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ)]

(وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ‌) ... همه مى‌دانند كه منظور از فساد زمين، فساد سكنه زمين است، يعنى فساد اجتماع انسانى، البته اگر به دنبال فساد اجتماع، خود كره زمين هم فاسد شود، اين فساد به تبع منظور آيه مى‌شود، نه بالذات، و اين خود يكى از حقايق علمى است كه قرآن از آن پرده بردارى كرده است.

توضيح اينكه: سعادت نوع بشر به حد كمال نمى‌رسد مگر به اجتماع و تعاون، و معلوم است كه اجتماع و تعاون تمام نمى‌شود مگر وقتى كه وحدتى در ساختمان اجتماع پديد آيد، و اعضاى اجتماع و اجزاى آن با يكديگر متحد شوند، بطورى كه تمامى افراد اجتماع چون تن واحد شوند، همه هماهنگ با يك جان و يك تن فعل و انفعال داشته باشند، و وحدت اجتماعى و محل و مركب اين وحدت، كه عبارت است از اجتماع افراد نوع، حالى شبيه به حال وحدت اجتماعى عالم مشهود و محل آن دارد.

و ما مى‌دانيم كه وحدت نظام عالم نتيجه هماهنگى تاثير و تاثرى است كه در بين اجزاى عالم در جريان است، ساده‌تر بگويم نظامى كه در عالم هست به اين جهت برقرار است كه بعضى از اجزاى عالم بعضى ديگر را دفع مى‌كند، و در جنگ و ستيزى كه بين اسباب عالم است: بعضى بر بعضى ديگر غلبه نموده و آن را از خود مى‌راند، و آن بعض رانده شده هم تسليم و رانده مى‌شود، و اگر اين زورآزمايى نبود عاملى كه بايد مغلوب شود، مغلوب نمى‌شد، اجزاى اين نظام هماهنگ و به هم مربوط نمى‌شد بلكه هر سببى به همان مقدار از فعليت كه خاص او است باقى مى‌ماند، و در نتيجه هيچ جنب و جوشى جريان نمى‌يافت، و عالم وجود از كار مى‌افتاد.

نظام اجتماع انسانى نيز چنين است، اگر بر پايه تاثير و تاثر و غلبه و دفع قرار نمى‌گرفت، اجزاى اين نظام به هم مرتبط نمى‌شد، و در نتيجه اصلا نظامى برقرار نمى‌گشت، و سعادت نوع باطل مى‌شد.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 444
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست