نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 42
نسبت به مضمون آيه كمال عنايت را دارد.
و ثانيا:
تعبير فرموده به (عبادى بندگانم)، و نفرمود (ناس مردم) و يا تعبيرى ديگر نظير آن و
اين نيز عنايت ياد شده را بيشتر مىرساند.
و ثالثا:
واسطه را انداخته، و نفرموده: (در پاسخشان بگو چنين و چنان) بلكه فرمود:
(چون بندگانم
از تو سراغ مرا مىگيرند من نزديكم).
و رابعا:
جمله: (من نزديكم) را با حرف (ان) كه تاكيد را مىرساند مؤكد كرده و فرموده: (فانى
قريب) پس به درستى كه من نزديكم.
و خامسا:
نزديكى را با صفت بيان كرده و فرموده: (نزديكم) نه با فعل، (من نزديك مىشوم) تا
ثبوت و دوام نزديكى را برساند.
و سادسا: در
افاده اينكه دعا را مستجاب مىكند تعبير به مضارع آورد نه ماضى، تا تجدد اجابت و
استمرار آن را برساند.
و سابعا:
وعده اجابت يعنى عبارت (اجابت مىكنم دعاى دعا كننده) را مقيد كرد به قيد (اذا
دعان- در صورتى كه مرا بخواند) با اينكه اين قيد چيزى جز خود مقيد نيست، چون مقيد
خواندن خدا است و قيد هم همان خواندن خدا است و اين دلالت دارد بر اينكه دعوت داعى
بدون هيچ شرطى و قيدى مستجاب است نظير آيه:(ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ)[1] و اين هفت نكته همه
دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنايت دارد.
از طرفى در
اين آيه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمير متكلم (من) تكرار شده، و آيهاى به چنين
اسلوب در قرآن منحصر به همين آيه است.
و كلمه (دعا)
و (دعوت) به معناى اين است كه دعا كننده نظر دعا شده را به سوى خود جلب كند، و
كلمه (سؤال) به معناى جلب فائده و يا زيادتر كردن آن از ناحيه مسئول است، تا بعد
از توجيه نظر او حاجتش برآورده شود، پس سؤال به منزله نتيجه و هدف است براى دعا
(مثل اينكه از دور يا نزديك شخصى را كه دارد مىرود صدا مىزنى، و مىخوانى، تا
روى خود را برگرداند، آن وقت چيزى از او مىپرسى تا به اين وسيله حاجتت برآورده
شود) پس اين معنا كه براى سؤال شد جامع همه موارد سؤال هست، سؤال علمى براى رفع
جهل، و سؤال به منظور حساب و سؤال به معناى زيادتر كردن خير مسئول به طرف خود، و
سؤالهاى ديگر.
مطلب ديگر
اينكه، كلمه (عبوديت) همانطور كه در سابق هم گفتيم به معناى مملوكيت است، البته نه
هر مملوكيت، بلكه مملوكيت انسان (پس گوسفند را عبد صاحبش نمىخوانند)،