responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 362

مى‌افتد، و نه پدر، و اگر در اين جمله مى‌فرمود: و لا مولود له به ، و مرجع ضمير (به) را كه همان ولده باشد نمى‌آورد، تناقضى به چشم مى‌خورد چون در چنين فرضى ضمير به به كلمه ولدها بر مى‌گردد، چون در سابق ذكرى از كلمه: ولد به ميان نيامده بود، در نتيجه اين توهم پيش مى‌آمد كه در آيه شريفه تناقض هست، از يك طرف مى‌فرمايد: شوهر، كسى است كه فرزند براى او متولد مى‌شود ، و از طرفى ديگر مى‌فرمايد: فرزند براى مادر متولد مى شود .

پس در جمله مورد بحث، هم حكم تشريع مراعات شده، و هم حكم تكوين، يعنى هم فرموده، از نظر تكوين، فرزند هم مال پدر و هم مال مادر است، و از طرفى ديگر فرموده: از نظر تشريع و قانون، فرزند تنها از آن پدر است.

(وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ) از ظاهر آيه بر مى‌آيد: آنچه كه به حكم شرع به گردن پدر است، مانند خرجى و لباس در صورتى كه پدر فوت شود به گردن وارث او خواهد بود، ليكن مفسرين آيه را به معانى ديگرى تفسير كرده‌اند كه با ظاهر آيه نمى‌سازد، و از آنجا كه اصل مساله مربوط به فقه است متعرض آن معانى نشديم، اگر كسى بخواهد به آنها آگاه شود بايد به كتب فقهى مراجعه نمايد، و آنچه ما در معناى آيه گفتيم موافق با مذهب ائمه اهل بيت ع است، چون از اخبارى كه از ايشان رسيده، همين معنا استفاده مى‌شود، و همچنين موافق با ظاهر آيه شريفه نيز هست.

(فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ) ... كلمه فصال به معناى از شير جدا كردن كودك است، و كلمه تشاور به معناى اجتماع كردن در مجلس مشاوره است، و اين جمله به خاطر حرف فاء كه در آغاز دارد تفريع بر حقى است كه قبلا براى زوجه تشريح شده، و به وسيله آن حرج از بين برداشته شد، پس حضانت و شير دادن بر زن واجب و غير قابل تغيير نيست، بلكه حقى است كه مى‌تواند از آن استفاده كند، و مى‌تواند تركش كند.

پس ممكن است نتيجه مشورتشان اين باشد كه هر دو راضى شده باشند بچه را از شير بگيرند، بدون اينكه يكى از دو طرف ناراضى و يا مجبور باشد و همچنين ممكن است نتيجه اين باشد كه پدر، فرزند خود را به زنى ديگر بسپارد تا شيرش دهد، و همسر خودش راضى به شير دادن نشود و يا فرضا شيرش خراب باشد، و يا اصلا شير نداشته باشد، و يا جهاتى ديگر، البته همه اينها در صورتى است كه مرد به خوبى و خوشى آنچه را كه زن استحقاق دارد به او بدهد، و در همه موارد منافاتى با حق زن نداشته باشد، و قيد(إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ) همين را مى‌رساند.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 362
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست