نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 347
ميشود. مانند كلمه مائده كه چون به
معناى سفره طعام است، هم بر سفره به تنهايى اطلاق مىشود، و هم بر طعام به تنهايى،
و كلمه قرء نام طهر به تنهايى نيست، هم چنان كه نام حيض به تنهايى نيز
نيست، به دليل اينكه به زن طاهرى كه اثرى از خون حيض نمىبيند نمى گويند فلانى
داراى قرء است، هم چنان كه به زنى هم كه دائما حيض است نمىگويند فلانى دائم القرء
است، اين بود گفتار راغب.
(وَ لا
يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحامِهِنَّ إِنْ كُنَّ
يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ) ... آيه شريفه مىخواهد زنان
مطلقه را از اين عمل نهى كند كه به خاطر زودتر از عده در آمدن، حيض يا آبستن بودن
خود را كتمان كنند، و يا بخواهند با كتمان خود، در كار رجوع شوهران خللى وارد
آورند، و يا غرض ديگرى امثال اين داشته باشند و اگر خداى تعالى مساله كتمان را در
اين آيه مقيد كرد به قيد: اگر زنان ايمان به خدا و روز جزاء دارند ولى
اصل حكم عده را مقيد به اين قيد نكرد، براى اين است كه زنان را به نوعى تشويق كند،
تا حكم او را اطاعت كنند، و بر عمل به آن ثبات قدم به خرج دهند، چون اين تقيد بطور
اشاره مىفهماند كه اين حكم از لوازم ايمان به خدا و روز جزائى است كه پايه و اساس
شريعت اسلام است، پس هيچ مسلمانى بىنياز از اين حكم نيست، و اين تعبير مثل اين
است كه به شخصى بگوئيم اگر خير و خوبى مىخواهى با مردم نيكو معاشرت كن، و يا به
مريض بگوئيم: اگر طالب شفا و بهبودى هستى بايد پرهيز كنى.
(وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذلِكَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً) كلمه
بعولة جمع بعل است، و بعل به معناى نر از هر جفتى است، البته ما
دام كه جفت هستند، و علاوه بر دلالتى كه بر مفهوم خود دارد، اشعارى و بويى هم از
تفوق و نيرومندى و ثبات در شدائد دارد، واقعيت خارجى هم همين طور است، چون
مىبينيم: در هر حيوانى نر از ماده در شدائد نيرومندتر است، و بر ماده خود نوعى
برترى دارد، و در انسان نيز، شوهر نسبت به همسرش همين طور است و نيز به همين جهت زمين
بلندتر از زمينهاى اطرافش را بعل مىگويند، بت بزرگ و نخلى كه بزرگتر از همه نخلها
باشد، و هر چيز بزرگى از اين قبيل را بعل مىگويند.
ضمير در
كلمه بعولتهن به مطلقات بر مىگردد، ليكن، منظور از مطلقات همه زنان
مطلقه نيست، بلكه حكم در اين آيه يعنى رجوع شوهر به همسرش در ايام عده، مخصوص طلاق
رجعى است، و شامل طلاقهاى بائن نمىشود، و مشار اليه به اشاره ذلك
همان تربص، يعنى عده است، و اگر مطلب را مقيد كرد به قيد (إِنْ
أَرادُوا إِصْلاحاً)- اگر در صدد اصلاحند ، براى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 347