responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 311

بيان آيات‌

(وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً‌) ... كلمه (محيض) مانند كلمه (حيض) مصدر (حاضت المرأة- تحيض) است، و معنايش جريان خون معروفى است كه صفات مخصوصى دارد، و زنان حائض آن صفات را مى‌شناسند، و چون اين مصدر مختص زنان است لذا اسم فاعل آن را مذكر هم مى‌آورند، و مى‌گويند زن حائض، هم چنان كه مى‌گويند زن حامل.

و كلمه (اذى)- بطورى كه گفته‌اند- به معناى ضرر است، ليكن اين حرف قابل خدشه است، چون اگر اذيت ضرر بود، بايد صحيح باشد در مقابل نفع استعمال شود، همانطور كه كلمه ضرر در مقابل كلمه نفع استعمال مى‌شود، و معلوم است كه هيچ وقت به جاى دواى مضر نمى‌گوئيم: دواى موذى، چون موذى يك معناى ديگرى غير مضر را افاده مى‌كند و بهمين جهت است كه خداى تعالى فرموده:(لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذىً)[1].

و اگر فرموده بود: لن يضروكم الا ضررا كلام فاسد مى‌شد، و نيز اگر كلمه (اذيت) را به معناى ضرر بگيريم آن گاه در امثال آيه:(إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ)[2] و آيه:(لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ)[3] دچار اشكال مى‌شويم چون در اينگونه آيات كلمه (اذيت) ظهورى در معناى ضرر ندارد، پس ظاهر اين است كه كلمه (أذى) به معناى هر عارضه‌اى باشد براى چيزى كه ملايم با طبع آن نباشد، كه اين معنا به وجهى منطبق با معناى ضرر نيز هست.

و اينكه محيض را اذى خوانده، به همان معنايى است كه گفتيم، چون خون حيض كه به عادت زنان مربوط است، از عمل خاصى حاصل مى‌شود كه طبيعت زن در مزاج خون طبيعى زن انجام مى‌دهد، و مقدارى از خون طبيعى او را فاسد، و از حال طبيعى خارج نموده، و به داخل رحم مى‌فرستد، تا بدين وسيله رحم را پاك كند، و يا اگر جنين در آن باشد، با آن خون جنين را غذا دهد، و يا اگر بچه بدنيا آمده ماده اصلى براى ساختن شير جهت كودك را آماده‌


[1] سوره آل عمران آيه 111

[2] كسانى كه خدا و رسول را اذيت مى‌كنند. سوره احزاب آيه 57

[3] چرا مرا اذيت مى‌كنيد، با اينكه مى‌دانيد كه من فرستاده خدا به سوى شمايم؟ . سوره صف آيه 5

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 311
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست