نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 246
مشركين از راه خدا و كفر به آن و جلوگيريشان از
رفتن شما به مسجد الحرام و بيرون كردنشان مؤمنين را از آنجا نزد خدا گناه بزرگترى
است چون فتنه است و فتنه جرمش از قتل بزرگتر است و اين مشركين لا يزال با شما قتال
مىكنند به اين اميد كه اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند و هر كس از شما از
دين خود برگردد و در حال كفر بميرد اينگونه افراد اعمال نيكشان بىاجر شده در دنيا
و آخرت از آن بهرهمند نمىشوند و آنان اهل جهنم و در آن جاويدانند (217).
كسانى كه
ايمان آوردند و كسانى كه مهاجرت كردند و در راه خدا جهاد نمودند آنان اميدوار رحمت
خدا باشند كه خدا غفور و رحيم است (218).
بيان آيات
(كُتِبَ
عَلَيْكُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ) ... كتابت
همانطور كه مكرر گذشت ظهور در واجب شدن دارد، البته اگر كلام در زمينه تشريع باشد،
و امام اگر زمينه كلام تكوين باشد، و در چنين زمينهاى مثلا بفرمايد: (كتب
اللَّه)، آن وقت معناى راندن قضا را مىدهد.
و چون زمينه
گفتار مساله تشريع است كلمه (كتب) معناى (واجب شد) را مىدهد، پس آيه دلالت دارد
بر اينكه جنگ و قتال بر تمامى مؤمنين واجب است، چون خطاب متوجه مؤمنين شده، مگر
كسانى كه دليل آنها را استثنا كرده باشد، مانند آيه:(لَيْسَ
عَلَى الْأَعْمى حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ، وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ
حَرَجٌ)[1] و آيات و
ادله ديگر.
و در آيه
مورد بحث نفرمود: (كتب اللَّه) خدا بر شما واجب كرد، بلكه فرمود (كتب) بر شما واجب
شد، و اين بدان جهت است كه در ذيل آن دارد(وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ)، و در چنين
مقامى نام خدا بردن و فاعل را معرفى كردن نوعى هتك حرمت خداست، و تعبير به صيغه
مجهول نام خداى عز اسمه را از سبكى و استخفاف حفظ مىكند، چون در آيه فرمانى صادر
شده كه مورد كراهت مؤمنين است.
و كلمه (كره)
به ضمه كاف به معناى مشقتى است كه انسان از درون خود احساس كند حال چه از ناحيه
طبع باشد و يا از ناحيهاى ديگر و كلمه (كره) با فتحه كاف به معناى مشقتى است كه
از خارج به انسان تحميل شود، مثل اينكه انسانى ديگر او را به كارى كه نمىخواهد
مجبور سازد، و در قرآن كريم آمده:(لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا
النِّساءَ كَرْهاً)[2] و نيز آمده: