responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 214

اظهار كند، آن دينى را كه آدم و ذريه صالحش بر آن بودند چون قابيل همواره او را تهديد به كشتن مى‌كرد، كه اگر سخنى از دين به ميان آورى به سرنوشت هابيل گرفتارت مى‌كنم ناگزير در ميان مردم به تقيه و كتمان رفتار مى‌كرد، در نتيجه مردم روز به روز گمراه‌تر مى‌شدند تا آنكه كسى نماند مگر آنكه ارثى از گمراهى برده بود و شيث ناگزير به جزيره‌اى در وسط دريا رفت، باشد كه در آنجا خدا را عبادت كند، در همين موقع بود كه براى خداى تعالى بدا حاصل شد، و بنايش بر اين شد رسولانى برانگيزد، و تو اگر مساله بدا را از مردم بپرسى آن را انكار نموده مى‌گويند خدا قضاى هر چيز را رانده، و ديگر كارى به هيچ كار ندارد، و دروغ مى‌گويند زيرا مساله رانده شدن قضا مربوط به سرنوشت سال به سال است، كه در باره‌اش فرموده:(فِيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ)[1] يعنى مقدرات هر سال از شدت و رفاه و آمدن و نيامدن باران در آن شب معين مى‌شود، عرضه داشتم مردم قبل از آمدن انبيا همه گمراه بودند، يا بر طريق هدايت؟ فرمود: نه، هدايتشان تنها همان هدايت فطرى بود كه خدا بر آن فطرت خلقشان كرد، خلقتى كه در همه يكسان است، و دگرگونى ندارد، خودشان كه نمى‌توانستند راه بيابند تا آنكه خدا هدايتشان كند، مگر نشنيدى كلام ابراهيم را كه به حكايت قرآن گفته:(لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ)[2] يعنى ميثاق الهى خود را فراموش خواهم كرد.[3] مؤلف: اينكه فرمود: (نه هدايتشان تنها همان هدايت فطرى بود) بيانگر معناى ضلالتى است كه در اول حديث ذكر شده بود، مى‌خواهد بفرمايد: هدايت تفصيلى به معارف الهيه نداشتند، ولى هدايت اجمالى داشتند، و هدايت اجمالى با ضلالت يعنى جهل به تفاصيل معارف جمع مى‌شود، هم چنان كه در روايت مجمع كه در اول بحث گذشت به اين معنا اشاره نموده، فرمود: بر فطرت خدا بودند، نه هدايت داشتند و نه ضلالت.

و اينكه فرمود: (يعنى ميثاق الهى خود را فراموش خواهم كرد) ضلالت را تفسير مى‌كند پس هدايت عبارت است از همين كه ميثاق را حقيقتا به ياد داشته باشد، هم چنان كه كاملين از مؤمنين همينطورند، و يا حد اقل طبق رفتار نامبردگان رفتار كند، هر چند كه مانند آنان ميثاق را حقيقتا به ياد نداشته باشد، و اين حال ساير مؤمنين است، و اطلاق كلمه هدايت بر حال اينگونه مؤمنين نوعى عنايت لازم دارد.

[استدلال امام صادق 7 براى نبوت عامه‌]

و در توحيد از هشام بن حكم روايت كرده كه گفت: زنديقى كه نزد امام صادق‌


[1] در آن قضاء هر امر محكمى رانده مى‌شود. سوره دخان آيه 4

[2] اگر پروردگارم هدايتم نكند بطور قطع از گمراهان خواهم بود. سوره انعام آيه 77

[3] تفسير عياشى ج 1 ص 104

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 214
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست