responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 626

او را ندا كند و او اين را. و كلمه اصباح كه مصدر اسم فاعل مصبحين است، به معناى داخل در صبح شدن است. و كلمه صارمين از ماده صرم است كه به معناى چيدن ميوه از درخت است، و مراد از اين كلمه در آيه، خود چيدن نيست بلكه اراده چيدن است. و جمله فتنادوا مصبحين به معناى اين است كه چون داخل صبح شدند يكديگر را به قصد رفتن به باغ و چيدن ميوه صدا كردند. و كلمه حرث به معناى زرع، و نيز به معناى درخت است. و كلمه خفت كه مصدر تخافت باب تفاعل آن است، به معناى كتمان و پنهان كردن چيزى است، و كلمه حرد به معناى منع و كلمه قادرين از ماده قدر است كه به معناى تقدير و اندازه‌گيرى است.

و معناى آيه اين است كه فتنادوا يكديگر را صدا زدند، مصبحين در حالى كه داشتند داخل صبح مى‌شدند(أَنِ اغْدُوا عَلى‌ حَرْثِكُمْ)- اين جمله نداى طرفينى را معنا مى‌كند، و مى‌فهماند كه در ندا چه مى‌گفتند؟- مى‌گفتند: صبح شد برخيزيد به سوى باغ خود روان شويد، و بنا بر اين كلمه اغدوا كه صيغه امر و به معناى صبح زود به طرف كار و كسب رفتن است، متضمن معناى اقبلوا- روى آوريد نيز هست، و به همين جهت بود كه با حرف على متعدى شده، و گرنه با حرف الى متعدى مى‌شد- هم چنان كه زمخشرى نيز به اين نكته اشاره كرده است-[1](إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ) يعنى اگر قصد و تصميم بر صرم و چيدن ميوه داريد.

(فَانْطَلَقُوا)- يعنى روانه شدند و به سوى باغشان رفتند،(وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ) در حالى كه به طور آهسته و مخفيانه با يكديگر مشورت مى‌كردند، و مى‌گفتند:(أَنْ لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ)، امروز رفتنتان به باغ را از انظار مخفى بداريد، تا فقرا و مساكين خبردار نشوند، و گرنه آنها هم داخل باغ مى‌شوند، و ناچارتان مى‌كنند سهمى از ميوه‌ها را به آنان اختصاص دهيد، و غدوا صبح زود به طرف باغ روان شدند، على حرد در حالى كه قرارشان بر اين بود كه مسكينان را منع كنند، قادرين ، در دلهاى خود چنين فرض و تقدير مى‌كردند كه به زودى ميوه‌ها را خواهند چيد، و حتى يك دانه آن را به مسكينان نخواهند داد.

(فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ) ولى همين كه باغ را بدان وضع مشاهده كردند، و ديدند كه چون صريم شده، و طائفى‌


[1] تفسير كشاف، ج 4، ص 590.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 626
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست