نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 530
عملشان رخنه
كرده باشد، و رخنه هم مىكند، چون همانطور كه در بالا گفتيم غير از صالحان از
اولياى خدا، آنها كه از رتبه پايينترند از شرك خالى نيستند، هم چنان كه فرمود:(وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ
بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِكُونَ)[1] و از سوى ديگر به طور مطلق فرموده:(إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ
يُشْرَكَ بِهِ)[2].
و
نيز فرموده:(وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً)[3]،
يعنى هر كسى كه از شرك توبه كند، و باز به طور مطلق فرموده:(وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ)[4].
پس
مؤمن به هيچ درجه از درجات ولايت اللَّه بالا نمىرود مگر با توبه از شرك خفى كه
هر مرحله از آن پايينتر از درجه ولايت آن مرحله است.
آيه
مورد بحث از آيات برجسته قرآن است، و مفسرين در باره جمله جمله آن سخنانى پراكنده
دارند، كه از نقلش صرفنظر مىكنيم.
[مدت
عده طلاق]
(وَ اللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ
فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ ...) كلمه
ارتياب كه مصدر فعل ارتبتم است به معناى شك و ترديد، و در خصوص
آيه منظور شك در يائسه شدن است، چون ممكن است زنى حيض نبيند، ولى شك داشته باشد كه
حيض نديدنش به خاطر كبر سن است، يا به خاطر عارضهاى مزاجى است. پس معناى آيه اين
است كه آن زنانى كه از حيض يائسه مىشوند، اگر در علت يائسه شدنشان شك داشتيد كه
آيا به خاطر رسيدن به حد يائسگى است، يا به خاطر عارضه مزاجى است در صورتى كه
طلاقشان داديد بايد سه ماه عده نگه بدارند.
(وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ)- اين جمله عطف است بر جمله(وَ اللَّائِي يَئِسْنَ ...)، و معنايش اين است كه زنانى كه در
سن حيض ديدن حيض نديدند نيز عده طلاقشان سه ماه است.
(وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ)-
يعنى منتهاى زمان عده زنانى كه آبستن هستند و طلاق گرفتهاند، روزى است كه وضع حمل
كرده باشند.