responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 50

(فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوى‌ نُزُلًا بِما كانُوا يَعْمَلُونَ)[1]، و نيز فرموده:( فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى‌) ...(فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‌ )[2]، و اين جنت الماوى به طورى كه آيه 22 سوره ذاريات دلالت مى‌كرد، در آسمان واقع است. ولى بعضى‌[3] از مفسرين آن را به جنت برزخى تفسير كرده‌اند.

و در جمله‌(إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى‌) مصدر غشيان به معناى احاطه است، و كلمه ما در اين آيه موصوله است.

و معناى آيه اين است كه: آن زمان كه احاطه مى‌يابد به سدره، آنچه احاطه مى‌يابد.

در اينجا هم خداى تعالى مطلب را مبهم گذاشته نفرموده چه چيز به سدره احاطه مى‌يابد، چون گفتم بناى خداى تعالى بر ابهام است.

(ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‌) كلمه زيغ كه مصدر فعل زاغ است به معناى انحراف از حالت تعادل و استقامت است، و كلمه طغيان كه مصدر فعل طغى است، در هر عملى به معناى تجاوز از حد در آن عمل است، و زيغ بصر به اين معنا است كه چشم آدمى چيزى را به آن صورت كه هست نبيند، و طورى ديگر ببيند، و طغيان بصر به اين معنا است كه چيزى را ببيند كه اصلا حقيقت ندارد، و منظور از بصر چشم رسول خدا 6 است.

و معناى آيه اين است كه: چشم رسول خدا 6 آنچه را كه ديد بر غير صفت حقيقيش نديد، و چيزى را هم كه حقيقت ندارد نديد، بلكه هر چه ديد درست ديد، و مراد از اين ديدن رؤيت قلبى است نه رؤيت با ديده سر، چون مى‌دانيم منظور از اين ديدن همان حقيقتى است كه در آيه‌(وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‌) منظور است، چون صريحا مى‌فرمايد: رؤيت در اين نزله كه نزله دومى است مثل رؤيت در نزله اولى بود، و رؤيت نزله اولى رؤيت با با فؤاد بود، كه در باره‌اش فرمود:(ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌ أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌)- دقت بفرماييد و غفلت نورزيد.

(لَقَدْ رَأى‌ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى‌) كلمه من تبعيض را مى‌رساند، و معناى آيه اين است كه: سوگند مى‌خورم كه او


[1] مؤمنين جنت ماوى دارند و به پاداش كارهاى نيكى كه مى‌كرده‌اند در آنجا نازل مى‌شوند.

سوره سجده، آيه 19.

[2] و چون قيامت بيايد( چنين و چنان مى‌شود)، پس به درستى جنت، منزلگاه خواهد بود. سوره نازعات، آيه 34- 41.

[3] مجمع البيان، ج 9، ص 175.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 50
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست