نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 44
كه جبرئيل
با قوت خود مسلط شد بر آنچه مامور انجامش شده بود.
همه
اينها در صورتى است كه فاعل جمله را جبرئيل بدانيم، و اگر فاعل آن را رسول خدا 6
بدانيم، معنايش اين مىشود كه رسول خدا 6 استقامت ورزيد و بر انجام ماموريت خود
مستقر شد.
(وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى) كلمه افق به معناى ناحيه است.
بعضى[1]
گفتهاند: مراد از افق اعلا، ناحيه شرقى از آسمان است، براى اينكه در كره زمين افق
مشرق ما فوق و بلندتر از افق مغرب است، اينكه گفتيم در كره زمين براى اين بود كه
در فضا مشرق و مغرب يكسانند.
ولى
اين حرف درست نيست، و ظاهرا مراد از آن افق اعلاى آسمان است، بدون اعتبار اينكه
طرف شرقى آن باشد.
ضمير
هو در اين آيه به جبرئيل و يا به رسول خدا 6 بر مىگردد، و جمله حال از
ضمير در استوى است.
(ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى) كلمه دنو كه مصدر فعل
دنى است به معناى نزديكى است، و كلمه تدلى كه مصدر فعل
تدلى است، به معناى بسته شدن و آويزان گشتن به چيزى است، ولى به طور كنايه
در شدت نزديكى استعمال مىشود.
بعضى[2]
گفتهاند: به معناى امتداد به طرف پايين است، چون از واژه دلو - كه
براى انداختن در چاه ساخته شده- گرفته شده است.
و
معناى آيه بنا بر اينكه هر دو ضمير به جبرئيل برگردد اين است كه: جبرئيل سپس نزديك
رسول خدا 6 شد و به دامن وى دست آويخت تا با آن جناب به آسمانها عروج كند.
و
بعضى[3] گفتهاند:
معنايش اين است كه: جبرئيل از افق اعلا پايين آمد و به رسول خدا 6 نزديك شد تا
آن جناب را به معراج ببرد.
و
اما بنا بر اينكه دو ضمير به رسول خدا 6 برگردد معنايش