نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 342
مشترك بين
هر دو طايفه است. پس اين زندگى مبدئى خاص دارد، و آن روح ايمانى است كه آيه شريفه
آن را روحى سواى روح مشترك بين مؤمن و كافر مىداند.
و
بر اين اساس ديگر اجبارى نداريم وجهى را كه در اين باب ذكر كردهاند، بپذيريم و
بگوييم: مراد از روح نورانيت قلب است- كه همان نور علم باشد- كه به وسيله آن آرامش
و اطمينان حاصل مىشود، و اگر اين نور قلب را روح خوانده تسميهاى است مجازى، از
باب مجاز مرسل[1]. چون همين
آرامش قلبى است كه مايه حيات طيب و ابدى است. و يا از باب استعاره است چون نور قلب
همواره ملازم با وجوهى از علم است، كه بر قلب آدمى افاضه مىشود. و معروف است كه
مىگويند: علم مايه حيات قلب، و جهل، مرگ قلب است. پس علم شبيه روحى است كه به
جسمى بىجان افاضه مىشود، تا زنده گردد[2].
اين بود آن وجهى كه گفتيم در معناى روح ذكر كردهاند.
(وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ
فِيها)- اين جمله وعده جميلى است كه به مؤمنين واقعى داده، و در آن اوصاف
حيات طيبه آخرت ايشان را ذكر نموده است.
(رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ)- اين جمله
استينافى و ابتدايى است، مىخواهد جمله قبلى را تعليل نموده، بفرمايد: به اين علت
خدا ايشان را به چنان بهشتى كه گفته شد در مىآورد كه از ايشان راضى بوده است، و
رضايت خدا عبارت است از رحمت او كه مخصوص افرادى است كه در ايمانشان به خدا خالص
باشند. ايشان هم از خدا راضيند، براى اينكه با رسيدن به آن زندگى طيب و آن بهشت،
شادمان و خرسند مىگردند.
(أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)-
اين جمله تشريف و بزرگداشتى است از همان افراد مخلص، مىفرمايد: اينها كه داراى
ايمانى خالصند حزب خداى تعالايند، هم چنان كه آن منافقين كه در ظاهر اظهار اسلام
مىكنند، و در باطن كفار و دشمنان خدا را دوست مىدارند، حزب شيطانند، اينها
رستگارند هم چنان كه آنها زيانكارند.
در
جمله(أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ) با اينكه
كلمه حزب اللَّه قبلا ذكر شده بود، و مىتوانست بفرمايد الا
انهم هم المفلحون دوباره اسم ظاهر حزب اللَّه را به جاى ضمير
ذكر كرد، تا كلام جنبه مثلى معروف بخود بگيرد.
[1] توضيح اينكه: اگر ارتباط بين حقيقت و مجاز، سببيت و يا
مجاورت باشد آن مجاز را مرسل و اگر صرف شباهت باشد
استعاره مىنامند. مترجم.