نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 31
(أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ
مُبِينٍ) كلمه
سلم به معناى نردبان چند پله است كه به وسيله آن به بام و يا هر نقطهاى
بلند، بالا مىروند. و كلمه استماع در اينجا متضمن معناى صعود هم هست،
و كلمه سلطان به معناى حجت و برهان است.
و
معناى آيه اين است كه: نه، بلكه مىگوييم نكند اينان نزد خود نردبانى دارند كه با
آن به آسمان صعود مىكنند، و با صعود خود، وحى آسمان را مىشنوند، آنچه به خودشان
وحى مىشود مىگيرند و آنچه به تو و به ديگران وحى شده رد مىكنند و نمىپذيرند،
پس اگر چنين نردبانى دارند، بگو آن شخصى كه با آن نردبان بالا آمده و مدعى شنيدن
وحى است، دليل خود را بياورد.
(أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ) بعضى[1]
گفتهاند: منظور از اين جمله اثبات بىعقلى ايشان است كه همان چيزى را كه از خدا
نفى مىكردند به او نسبت مىدهند.
(أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ)
راغب مىگويد: كلمه غرم - به ضمه غين و سكون راء- ضرر و خسارتى است كه
انسان بدون اينكه جنايت و يا خيانتى مرتكب شده باشد، از مال خود بپردازد (در نتيجه
كلمه مغرم به معناى چنين كسى خواهد بود)[2].
و كلمه اثقال - به كسر همزه- مصدر باب افعال است كه اسم مفعول آن
مثقل و جمع اين كلمه مثقلون مىآيد و اثقال به معناى تحميل ثقل،
و كنايه است از مشقت.
و
معناى آيه اين است كه: نه، بلكه مىپرسيم نكند تو از ايشان دستمزدى در مقابل تبليغ
رسالتت مطالبه كردهاى، و ايشان براى تحمل اين خسارتى كه بدون جرم بايد بپردازند
به زحمت افتادهاند؟
(أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ) بعضى[3]
از مفسرين گفتهاند: مراد از غيب ، لوح محفوظ است، كه همه غيبها در- آن
نوشته شده، و معنايش اين است كه: نه، بلكه مىگوييم نكند لوح محفوظ نزد ايشان
باشد، و از آن نسخهبردارى نموده به مردم خبر مىدهند، و از آن جمله اين حرفهايى
است كه به تو