نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 95
اينكه عفو و
اغماض كند.
(إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ)- بعضى از مفسرين[1]
در بيان اين جمله گفتهاند: اين جمله مىخواهد بفهماند خداى تعالى به خاطر علاقه و
محبت به ظالم، مظلوم را به عفو تشويق نكرده، بلكه خواسته است مظلوم به ثواب جزيلى
برسد، چون به او محبت دارد.
بعضى[2]
ديگر گفتهاند: مراد از اين جمله تفهيم اين معنا است كه خدا به هر حال ظالم را
دوست نمىدارد، چه اينكه قصاص از او گرفته باشند، و چه نگرفته باشند به خاطر اينكه
او به حقوق ديگران تجاوز كرده است.
اين
دو وجه هر چند در جاى خود حرف درستى است، ليكن سياق آيه و مخصوصا با حائل شدن
جمله(فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ) در
بين تعليل(إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ) و
مطلب تعليل شده، يعنى(وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ
مِثْلُها) با آن نمىسازد.
و
نيز ممكن است جمله(إِنَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ) تعليلى
باشد براى اين اصل كه جزاى بدى، بدى است، بدون در نظر گرفتن همانندى و مساوات.
[مظلوم
حق مقابله به مثل دارد گو اينكه صبر و گذشت فضيلتى برتر است]
(
وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِكَ ما عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ)
...(لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ) ضمير در
كلمه ظلمه به مظلوم برمىگردد، و اضافه ظلم به اين ضمير از باب اضافه
مصدر به مفعول خودش است.
اين
سه آيه توضيح و پيشگيرى از شبههاى است كه ممكن است از آيه قبلى كه فرمود:(فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ) به ذهن
آيد، چون ممكن بود كسى كه بر او ظلم شده توهم كند: اين دستور حق انتصار او را ضايع
كرده، و خلاصه اجازه داده همه مظلومين از حق خود صرفنظر كنند. لذا براى دفع اين
شبهه فرمود: كسانى كه بعد از ستم ديدن در مقام گرفتن حق خود برآيند هيچ
مانعى جلوگيرشان نيست و در شرع الهى هيچ مجوزى نيست كه حق آنان را باطل كند.
نكتهاى
كه در اينجا لازم است يادآورى شود اين است كه اگر در اول آيه ضمير مفرد
ظلمه را به موصول من برگردانده، و در آخر ضمير جمع
عليهم به همان موصول برگردانده، عيبى ندارد چون ضمير مفرد به اعتبار
لفظ من مىباشد، و ضمير جمع به اعتبار معناى آن.
نكته
ديگر، اينكه فرمود: تنها محكوميت از آن كسانى است كه به مردم ظلم