نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 462
كوچكى است،
در حالى كه نزد خدا عملى است عظيم. و از نظر ديگر نظير آيه(وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ
يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ)[1] است، كه راجع به قيامت است و مىفرمايد: در آن
روز از ناحيه خدا چيزهايى برايشان ظاهر مىشود كه هرگز احتمالش را هم نمىدادند.
(إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ
الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى ...)
كلمه غض صوت معناى خلاف رفع الصوت را مىدهد. و
كلمه امتحان به معناى ابتلاء و اختيار است، و امتحان را وقتى به كار
مىبرند كه بخواهند وضع چيزى كه تا كنون برايشان مجهول بوده معلوم كنند، و چون اين
معنا در مورد خداى تعالى محال است، ناگزير بايد بگوييم كه امتحان در مورد خداى
تعالى به معناى تمرين دادن و عادت دادن است- هم چنان كه بعضى[2]
اينطور معنا كردهاند. و يا امتحان را به معناى محنت و مشقت دادن به قلب معنا
كنيم، و بگوييم خداى تعالى اين مشقتها را بر دلها تحميل مىكند تا قلبها به تقوى
عادت كنند.
سياق
اين آيه سياق وعده جميلى است در برابر آهسته كردن صدا پيش روى رسول خدا 6 بعد از
آنكه مؤمنين را توصيف مىكند به اينكه خداوند دلهايشان را براى تقوى تمرين داده. و
اين خود تاكيد و تقويتى است براى مضمون آيه قبلى تا مؤمنين را تشويق كند به اينكه
نهى در آن آيه را عمل كنند.
و
در اينكه در اين آيه از پيامبر اسلام تعبير كرد به رسول اللَّه و در
آيه قبلى تعبير كرد به نبى اشارهاى است به ملاك حكم، خواسته بفهماند
شخص رسول بدان جهت كه رسول است هر قسم رفتارى كه با آن جناب بشود با مرسل و
فرستنده او شده است، اگر او را تعظيم و احترام كنند خدا را احترام كردهاند، پس
آهسته سخن گفتن نزد او، احترام و تعظيم و بزرگداشت خداى سبحان است، و مداومت بر
اين سيره- كه از كلمه يغضون استفاده مىشود، چون مضارع استمرار را
مىرساند- كاشف از اين است كه اين كسانى كه چنين ادبى دارند تقوى خلق آنان شده، و
خدا دلهايشان را براى تقوى تمرين داده.
(لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ)- اين نيز وعده جميلى است در
برابر تقوايى كه در دل دارند، هم چنان كه فرموده:(وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى).