responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 230

مرگى نيست، نه مرگ اول و دنياى، براى اينكه آن را چشيدند، و نه غير آن كه مرگ برزخ باشد. با اين بيان علت تقييد موت به اولى روشن مى‌شود.

(وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ)- كلمه وقيهم مفرد ماضى از مصدر وقايت است، كه به معناى حفظ هر چيز است از اينكه چيز ديگرى آن را اذيت كند و به آن ضرر بزند. پس معناى جمله اين است كه: خداوند ايشان را از عذاب دوزخ حفظ مى‌كند. در اين آيه شريفه بعد از آنكه مردن را از بهشتيان نفى كرد، و به عبارتى ديگر فرمود كه بهشتيان به وسيله مرگ از آن عالم به عالمى ديگر منتقل نمى‌شوند اينك در آخر آيه مى‌فرمايد: از حالت تنعم و سعادت در بهشت، به حالت شقاوت و عذاب در جهنم نيز منتقل نمى‌گردند تا هر دو قسم انتقال را تكميل كرده باشد، هم انتقال مكانى را و هم انتقال حالى را.

(فَضْلًا مِنْ رَبِّكَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ) اين جمله، جمله‌اى است حاليه از كرامت و نعمتى كه قبلا ذكر شده بود. ممكن هم هست مفعول مطلق و يا مفعول له باشد. در هر صورت چه حال باشد و چه مفعول مطلق، و چه مفعول له اين معنا را افاده مى‌كند كه آن كرامت و نعمت كه گفته شد فضلى است از ناحيه خدا، نه اينكه بندگان خدا از او چنين چيزى را طلب‌كار باشند، و آن چنان مستحق آن باشند كه خدا بر خود لازم و واجب بداند كه آن بهشت را به عنوان پاداش به ايشان بدهد، براى اينكه خدا مالك است، مالكى غير مملوك، و هيچ چيزى و هيچ موجودى مالك حقى كه آن را از خدا طلب كند نيست تا خدا را محكوم به دادن آن حق كند، بلكه داستان نعمت بهشت تنها وعده‌اى است كه خدا به بندگان صالحش داده، و اين خود او است كه فرموده خدا خلف وعده نمى‌كند . و ما در بحث‌هاى گذشته بحث مفصل اين معنا را گذرانديم.

كلمه فوز به معناى ظفر يافتن به مقصود است، و اگر بهشت را پيروزى و فوزى عظيم خوانده، بدين جهت است كه آخرين سعادتى است كه آدمى بدان نائل مى‌شود.

(فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ) مضمون اين آيه به خاطر حرف فاء كه در اول آن درآمده، نتيجه و فرع همه مطالب گذشته- از اول سوره تا اينجا- مى‌باشد، و در حقيقت اين مضمون خلاصه و نتيجه‌گيرى از همه آن مطالب است. كلمه يسرنا صيغه متكلم مع الغير، از فعل ماضى از مصدر تيسير است، و تيسير كه مصدر باب تفعيل است به معناى آسان كردن است، و ضمير در يسرناه به كتاب برمى‌گردد. و خطاب در بلسانك به رسول خدا 6 است، كه لسانش عربى است.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 230
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست