نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 91
و تكذيب تكذيب
كنندگان آياتش، او را ذليل نمىسازد، و او براى هر كس كه تابع ذكر (قرآن) شود، و
به غيب از او خشيت داشته باشد، داراى رحمتى واسع است، اما نه براى اينكه از پيروى
آنان و ايمانشان به غيب استفاده كند، بلكه براى اينكه آنان را به سوى آنچه مايه
كمال و سعادتشان است هدايت فرمايد. پس او تنها به خاطر عزت و رحمتش رسول را
فرستاده و قرآن بر او نازل كرده، قرآن حكيم، تا مردم را انذار كند، و در نتيجه
كلمه عذاب بر بعضى، و كلمه رحمت بر بعضى ديگر مسلم شود.
(لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ)-
اين جمله، ارسال رسول و تنزيل قرآن را تعليل مىكند. و حرف ما در آن
نافيه است، و جمله بعد از ما صفت براى قوم است. و معنايش اين است كه:
ما تو را تنها به اين غرض فرستاديم و قرآن بر تو نازل كرديم كه مردمى را كه
پدرانشان انذار نشده بودند و غافل بودند، انذار كنى و بترسانى.
و
در اينكه مراد از قوم چه كسانى است، دو احتمال هست:
احتمال
اول اينكه: مراد قريش و آنان كه ملحق به قريشند بوده باشد، در اين صورت مراد
از آباى قريش پدران نزديك ايشان است كه انذار نشده بودند، چون پدران
دورتر ايشان امت اسماعيل ذبيح اللَّه (ع)، و همچنين پيغمبرانى ديگر بودند كه مبعوث
بر عرب شدند، مانند: هود و صالح و شعيب (ع).
احتمال
دوم اينكه: منظور از قوم همه مردم معاصر رسول خدا 6 بوده باشند، چون
رسول اسلام 6 تنها به قريش مبعوث نبود، بلكه رسالتش جهانى و عمومى بود. در اين
صورت باز منظور از پدران بشر آن روز كه انذار نشده بودند، همان پدران نزديكشان
است، چون آخرين رسولى كه معروف است قبل از پيامبر اسلام مبعوث شده عيسى (ع) است،
كه او نيز مبعوث بر عامه بشر بود، ناگزير منظور از پدران انذار نشده مردم، چند پشت
پدرانى است كه در فاصله زمانى بين عصر پيامبر اسلام و زمان عيسى (ع) در اين چند صد
ساله فترت قرار داشتهاند.
اين
را هم بايد بدانيد كه آنچه ما در باره تركيب آيات گفتيم، چيزى بود كه از هر وجه
ديگرى زودتر به ذهن و فهم مىرسد، و گر نه در باره آن تركيب وجوهى ديگر ذكر
كردهاند كه از فهم دور است، و از خوانندگان عزيز هر كس مايل باشد آن وجوه را
ببيند، بايد به تفاسير مفصل و طولانى مراجعه كند.