نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 573
عذاب انقراض
شد، طبق آن وعدهاى كه خداى تعالى داد و فرموده بود(وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ
الْمُؤْمِنِينَ)[1] و از ظاهر امر چنين برمىآيد كه آيه شريفه مربوط
به هر دو داستان و متمم هر دو باشد، هر چند كه از ظاهر كلام مفسرين برمىآيد كه
تنها مربوط به داستان دوم دانستهاند.
[مراد
از حشر دشمنان خدا به سوى آتش]
(وَ يَوْمَ يُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَى النَّارِ فَهُمْ يُوزَعُونَ)
كلمه يحشر مضارع مجهول از حشر است و- به طورى كه راغب
گفته[2]- به
معناى آن است كه جمعيتى را از خانه و يا قرارگاهشان به زور بيرون كنند براى رفتن
به جنگ و يا امثال آن. و كلمه يوزعون نيز مضارع مجهول است، از
ماده وزع و اين كلمه به معناى آن است كه جلو جمعيت را بگيرى تا آخرش
به آن ملحق شود، و همه يك جا جمع شوند.
بعضى[3]
از مفسرين گفتهاند: مراد از حشر دشمنان خدا به سوى آتش اين است كه ايشان را از
قبرها به سوى محشر بيرون كنند تا در آنجا بازخواست شوند و به حسابشان رسيدگى شود.
و اگر آتش را هدف اين حشر قرار داده، براى اين است كه عاقبت بازخواست و حسابشان
آتش است، (و خلاصه از اعمالى كه كردهاند معلوم است كه چه سرانجامى دارند) و دليل
بر معناى مزبور اين است كه دنبالش مساله شهادت دادن اعضاى بدن ايشان را آورده، و
گواهى خواستن از اعضاى بدن كفار قبل از دستور به داخل شدن در آتش است.
بعضى[4]
ديگر گفتهاند: مراد از حشر آنها به سوى آتش، خود آتش است و ممكن است مساله شاهد
گرفتن اعضا دو جا صورت بگيرد. يكى در موقف حساب و يكى هم در پرتگاه جهنم. ولى اين
تفسير همان طور كه مىبينيد بى اشكال نيست.
و
مراد از (أَعْداءُ اللَّهِ)- دشمنان خدا - به طورى كه گفته[5]
شده- مشركين هستند كه رسول خدا 6 را تكذيب كردند، نه مطلق كفار، به دليل اينكه
دنبالش مىفرمايد:(وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ
قَبْلِهِمْ)[6] و
ما مىدانيم كه تمامى كفار معاصر رسول خدا 6 هلاك نشدند، بلكه تنها از مشركين و
آن هم تكذيب كنندگان بودند كه هلاك شدند.