نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 469
اين است كه
با ايمان آوردن به طرف خدا برگردند.
و
معناى جمله اين است كه: خدايا حال كه رحمت و علم تو واسع است، پس كسانى را كه با
ايمان آوردن به يگانگى تو و با پيروى دين اسلام، به سوى تو برگشتند، بيامرز و از
عذاب جحيم حفظشان فرما. و اين همان غايت و غرض نهايى از مغفرت است.(رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ ...) در
اين آيه مجددا نداى ربنا را تكرار كردند تا عطوفت الهى را بيشتر
برانگيزند. و مراد از وعدهاى كه خداى تعالى داده، وعدههايى است كه به زبان
انبيايش و در كتب آسمانىاش داده است.
(وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ)-
اين جمله عطف است بر محل ضميرى كه در جمله ادخلهم است، و مراد
از صلاحيت ، صلاحيت براى داخل بهشت شدن است. و معناى جمله چنين است:
پروردگارا و هر كس از ايشان و پدران و همسران و فرزندان ايشان كه صلاحيت داخل شدن
بهشت را دارند، داخل بهشتهاى عدن بفرما.
اين
نكته از سياق آيات به خوبى معلوم است كه استغفار ملائكه براى عموم مؤمنين است و
نيز معلوم است كه مؤمنين را دو قسمت كردند: يكى آن مؤمنينى كه خودشان توبه كرده و
راه خدا را پيروى كردند كه خدا هم وعده جنات عدن به ايشان داده. و قسم دوم آن
مؤمنينى كه خودشان چنين نبودهاند و ليكن صلاحيت داخل شدن در بهشت را دارند و
ملائكه قسم اول را متبوع و قسم دوم را تابع آنان خواندند.
از
اين تقسيم برمىآيد طايفه اول اشخاصى هستند كه در ايمان و عمل كاملند، چون مقتضاى
حقيقت معناى(لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ)
همين است، لذا اول اين طايفه را ذكر كردند و از پروردگار خود خواستند تا ايشان را
بيامرزد و وعده بهشت عدنى كه به ايشان داده در حقشان منجز فرمايد.
و
طايفه دوم در مقام و منزلت پايينتر از طايفه اولند. كسانى هستند كه ايمان و عمل
صالح خود را به حد كمال نرساندهاند و ايمانى ناقص و ضعيف دارند و عملى زشت. ولى
به طايفه اول منسوبند، يا پدر و يا فرزند و يا همسر آنهايند لذا سپس اين طايفه را
ذكر كرده و از خداى تعالى درخواست كردهاند كه اين طايفه را هم به طايفه اول
كاملين در ايمان در جنات عدن ملحق نموده، و از بدىها حفظشان فرمايد.
بنا
بر اين بيان، آيه شريفه مورد بحث در معناى آيه(
وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ)
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 469