responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 367

و اگر گاهى مى‌بينيم كه به ذوات هم مربوط مى‌شود، حتما عنايتى در كار هست و بالأخره برگشتش باز به همان معنى مى‌شود، مانند آيه‌(وَ لَنْ تَرْضى‌ عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى‌)[1] (كه هر چند عدم رضايت يهود و نصارى را مربوط به شخص رسول خدا 6 كرده، ولى مى‌دانيم كه منظور رفتار رسول خداست، و معنايش اين است كه:

يهود و نصارى هرگز از رفتار تو راضى نمى‌شوند مگر آن كه چنين و چنان كنى).

و ديگر اينكه: بايد دانست كه رضا عبارت از اراده نيست، هر چند كه هر عملى كه اراده متعلق بدان شود، بعد از وقوعش رضايت هم دنبالش هست، ولى رضايت عين اراده نيست، براى اينكه اراده- به طورى كه ديگران هم گفته‌اند- همواره به امرى مربوط مى‌شود كه هنوز واقع نشده، و رضا همواره به چيزى تعلق مى‌گيرد كه واقع شده و يا وقوعش فرض شده. و راضى بودن انسان از يك عمل، عبارت از اين است كه آن عمل را با طبع خود سازگار ببيند، و از آن متنفر نباشد، و اين حالت حالتى است قائم به شخص راضى نه به عمل مرضى.

مطلب ديگر اينكه: رضا به خاطر اينكه بعد از وقوع چيزى بدان متعلق مى‌شود، در نتيجه با وقوع و حادث شدن آن عمل حادث مى‌گردد، لذا ممكن نيست آن را صفتى از اوصاف قائم به ذات خدا بدانيم، چون خداى تعالى منزه هست از اينكه محل حوادث قرار گيرد. پس هر جا رضايت به خداى سبحان نسبت داده شده، بايد بدانيم كه رضا صفت فعل او و قائم به فعل اوست، و خلاصه صفتى است كه از فعل انتزاع مى‌شود مانند رحمت، غضب، اراده و كراهت. و ما براى نمونه چند آيه از كلام مجيدش در اين جا ذكر مى‌كنيم:(رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ)[2] و آيه‌(وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ)[3] و آيه‌(وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً)[4].

پس رضايت خدا از امرى از امورى، عبارت از اين است كه فعل خدا با آن امر سازگار باشد، در نتيجه از آنجا كه فعل خدا به طور كلى دو قسم است، يكى تشريعى و يكى تكوينى، قهرا رضاى او هم دو قسم مى‌شود، رضاى تكوينى و رضاى تشريعى. پس هر امر تكوينى يعنى هر چيزى كه خدا اراده‌اش كرده و ايجادش نموده، مرضى به رضاى تكوينى خداست، به اين معنا كه فعل او (ايجادش) ناشى از مشيتى سازگار با آن موجود بوده.


[1] يهود و نصارى از تو هرگز راضى نمى‌شوند. سوره بقره، آيه 120.

[2] خدا از ايشان راضى و ايشان از خدا راضى شدند. سوره بينه، آيه 8.

[3] خدايا توفيقم ده عمل صالحى كنم كه مورد رضاى تو باشد. سوره نمل، آيه 19.

[4] و اسلام را به عنوان دينى براى شما پسنديدم. سوره مائده، آيه 3.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 367
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست