responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 321

(رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى‌ لِأُولِي الْأَلْبابِ)- كلمه رحمة مفعول له است. و معناى جمله اين است كه: ما اين كار را كرديم براى اينكه رحمتى از ما به وى بوده باشد، و نيز تذكرى براى صاحبان عقل باشد تا با شنيدن سرگذشت آن جناب متذكر شوند.

(وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ) در مجمع البيان مى‌گويد: كلمه ضغث به معناى يك مشت پر از شاخه درخت و يا از گياه و يا از خوشه خرما است‌[1] و ايوب (ع) سوگند خورده بود كه اگر حالش خوب شود همسرش را صد تازيانه بزند، چون در امرى او را ناراحت كرده بود- كه به زودى روايتش ذكر مى‌شود- و چون خداى تعالى عافيتش داد، به وى فرمود تا يك مشت شاخه به عدد تازيانه‌هايى كه بر آن سوگند خورده بود (صد عدد) در دست گرفته يك نوبت آن را به همسرش بزند تا آن كه سوگند خود را نشكسته باشد.

و سياق اين آيه به آنچه ذكر شده اشاره دارد. و اگر جرم همسر او و سبب سوگند او را ذكر نكرده براى اين است كه هم تادب و هم نامبرده را احترام كرده باشد.

(إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً)- يعنى ما او را در برابر ابتلائاتى كه به وسيله آن او را آزموديم يعنى در برابر مرض و از بين رفتن اهل و مال صابر يافتيم. و اين جمله تعليل جمله و اذكر و يا تعليل جمله عبدنا است و چنين معنا مى‌دهد كه اگر ما او را عبد ناميديم، و يا عبد خود ناميديم، براى اين است كه ما او را صابر يافتيم.

البته در بين اين دو احتمال احتمال اول بهتر است. و جمله‌(نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ) مدح ايوب (ع) است.

[وجه اينكه ابراهيم و اسحاق و يعقوب : را به داشتن دست و چشم مدح فرمود]

(وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ) اين آيه شريفه انبياى نامبرده را مدح مى‌كند به اينكه: داراى ايدى و ابصارند، و كلمه يد و نيز كلمه بصر وقتى قابل مدحند كه دست و چشم انسان باشند (و گرنه حيوانات هم دست و چشم دارند) و در مواردى استعمالش نمايند كه آفريدگار آن دو را براى همان موارد آفريده باشد، و شخص نامبرده دست و چشم خود را در راه انسانيت خود به خدمت گرفته باشد، و در نتيجه با دست خود اعمال صالح انجام داده، و خير به سوى خلق خدا جارى ساخته باشد.

و با چشم خود راه‌هاى عافيت و سلامت را از موارد هلاكت تميز داده، و به حق رسيده باشد،


[1] مجمع البيان، ج 8، ص 479.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 321
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست