responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 320

چون مداخله شيطان را مطابق مصلحت مى‌بيند، مثلا مى‌خواهد مقدار صبر و حوصله بنده‌اش معين شود.

و لازمه اين حرف اين نيست كه شيطان بدون مشيت و اذن خدا هر چه دلش خواست بكند و هر بلايى كه خواست بر سر بندگان خدا بياورد، و اين خود روشن است.

(ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ) واقع شدن اين آيه در دنبال آيه قبلى كه درخواست و نداى ايوب (ع) را حكايت مى‌كرد، اين معنا را افاده مى‌كند كه خداى سبحان خواسته است به وى اعلام كند كه دعايش مستجاب گشته. و جمله‌(ارْكُضْ بِرِجْلِكَ) حكايت آن وحيى است كه در هنگام كشف از استجابت به آن جناب فرموده. و يا اينكه در اين جمله چيزى از ماده قول تقدير گرفته شده، كه اگر اظهار مى‌شد چنين مى‌شد: فاستجبنا له و قلنا أركض ... و سياق آيه كه سياق امر است اشعار دارد بلكه كشف مى‌كند از اينكه: آن جناب در آن موقع آن قدر از پا درآمده بود كه قادر به ايستادن و راه رفتن با پاى خود نبوده، و در سراپاى بدن بيمارى داشته، و خداى تعالى اول مرض پاى او را شفا داده، و بعد چشمه‌اى در آنجا برايش جوشانده، و دستور داد كه از آن چشمه حمام بگيرد، و بنوشد تا ظاهر و باطن بدنش از ساير مرضها بهبودى يابد. و اين مطالبى كه گفتيم از سياق آيه استفاده مى‌شود، مورد تاييد روايات هم هست.

و در آيه شريفه از طريق حذف جزئيات ايجاز به كار رفته، و تقدير آن اين است كه:

اركض برجلك هذا مغتسل بارد و شراب، فركض برجله و اغتسل و شرب فبرأ اللَّه من مرضه- پاى خود به زمين بكش كه پهلويت چشمه‌اى خنك و نوشيدنى ايجاد شده، پس ايوب پاى خود بدان سو كشيد، و چشمه را يافته از آن غسل كرد، و از آبش نوشيد و در نتيجه خدا او را از همه مرضها بهبودى داد .

[استجابت دعاى ايوب 7 با شفاى امراضش و باز گردان اهل او به او]

(وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى‌ لِأُولِي الْأَلْبابِ) در روايات آمده: تمامى كسان او به غير از همسرش مردند و آن جناب به داغ همه فرزندانش مبتلا شده بود، و بعدا خدا همه را برايش زنده كرد، و آنان را و مثل آنان را به آن جناب بخشيد.

بعضى گفته‌اند كه فرزندانش در ايام ابتلايش از او دورى كردند و خدا با بهبودى‌اش آنان را دوباره دورش جمع كرد، و همان فرزندان زن گرفتند و بچه‌دار شدند. پس معناى اينكه خدا فرزندانش را و مثل آنان را به وى بخشيد همين است كه آنان و فرزندان آنان را دوباره دورش جمع كرد.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 320
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست