responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 317

چه خوب بود همواره به ما رجوع مى‌كرد (44).

و به ياد آور بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه مردانى نيرومند و بينا بودند (45).

(بدين جهت نيرومند و بينا بودند كه) ما آن را به خصلتى خالص كه همان ياد آخرت باشد خالص و پاك كرديم (46).

و ايشان نزد ما از برگزيدگان اخيارند (47).

و به ياد آور اسماعيل و يسع و ذو الكفل را و هر يك از اخيار بودند (48).

بيان آيات‌

اين آيات متعرض سومين داستانى است كه رسول خدا 6 مامور شده به ياد آنها باشد و در نتيجه صبر كند، و آن عبارت است از: داستان ايوب پيغمبر (ع) و محنت و گرفتاريهايى كه خدا برايش پيش آورد تا او را بيازمايد. و سپس رفع آن گرفتاريها و عافيت خدا و عطاى او را ذكر كرده، و سپس دستور مى‌دهد تا ابراهيم و پنج نفر از ذريه او از انبيا را به ياد آورد.

(وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى‌ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ) اين جمله دعايى است از ايوب (ع) كه در آن از خدا مى‌خواهد عافيتش دهد، و سوء حالى كه بدان مبتلا شده از او برطرف سازد. و به منظور رعايت تواضع و تذلل درخواست و نياز خود را ذكر نمى‌كند، و تنها از اينكه خدا را به نام ربى- پروردگارم صدا مى‌زند فهميده مى‌شود كه او را براى حاجتى مى‌خواند.

[مقصود از(بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ) كه ايوب 7 بدان مبتلا بود و وجه اينكه ابتلاء خود به آن دو را به شيطان نسبت داد ((أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ‌)).]

كلمه نصب به معناى تعب و به تنگ آمدن است. و جمله‌(إِذْ نادى‌ ...) به اصطلاح ادبى بدل اشتمال‌[1] است. در آغاز مى‌فرمايد: به ياد آر بنده ما ايوب را بعدا بعضى از خاطرات او را نام برده، مى‌فرمايد: به ياد آر اين خاطره‌اش را كه پروردگار خود را خواند كه اى پروردگار من ... . پس جمله‌(إِذْ نادى‌) هم مى‌تواند بدل اشتمال از كلمه عبدنا باشد، و هم از كلمه ايوب . و جمله‌(أَنِّي مَسَّنِيَ ...) حكايت نداى ايوب است.

و از ظاهر آيات بعدى برمى‌آيد كه مرادش از نصب و عذاب بد حالى و گرفتاريهايى است كه در بدن او و در خاندانش پيدا شد. همان گرفتاريهايى كه در سوره انبيا،


[1] بدل اشتمال آن است كه تابع از مشتملات و متعلقات متبوع باشد، نه جزئى از آن مثل اين كه مى‌گويى:

بلبل مرا به وجد آورد و سپس مى‌گويى صدايش .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 317
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست