نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 240
(وَ
إِنَّ إِلْياسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ) بعضى[1]
گفتهاند: الياس (ع) از دودمان هارون (ع) بوده، و در شهر بعلبك- يكى از
شهرهاى لبنان كه به مناسبت اينكه بت بعل در آنجا منصوب بوده آن را بعلبك خواندند-
مبعوث شد . و ليكن گوينده اين حرف شاهدى بر گفتار خود نياورده، در كلام خداى
تعالى هم شاهدى بر آن نيست.
(
إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ لا تَتَّقُونَ أَ تَدْعُونَ بَعْلًا وَ تَذَرُونَ
أَحْسَنَ الْخالِقِينَ) ...(الْأَوَّلِينَ )
اين قسمتى از دعوت الياس (ع) است كه در آن قوم خود را به سوى توحيد دعوت مىكند، و
به پرستش بعل - كه بتى از بتهاى آنان بوده- و نپرستيدن خدا، توبيخ
مىنمايد
[حجتى
بر توحيد كه در سخن الياس 7 به قوم خود، با استناد به خالق بودن خدا
اقامه شده است]
و
كلام آن جناب علاوه بر اينكه توبيخ و سرزنش مشركين است، مشتمل بر حجتى كامل بر
مساله توحيد نيز هست، چون در جمله(وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ
الْخالِقِينَ اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ)
مردم را نخست سرزنش مىكند كه چرا أحسن الخالقين را نمىپرستيد؟ و
خلقت و ايجاد همان طور كه به ذوات موجودات متعلق است، به نظام جارى در آنها نيز
متعلق است كه آن را تدبير مىناميم. پس همان طور كه خدا خالق است مدبر نيز هست و
همان طور كه خلقت مستند به او است تدبير نيز مستند به او است و جمله اللَّه
ربكم بعد از ستايش به جمله احسن الخالقين اشاره به همين مساله
تدبير است.
و
سپس اشاره مىكند به اينكه: ربوبيت خداى تعالى اختصاص به يك قوم و دو قوم ندارد. و
خدا مانند بت نيست كه هر بتى مخصوص به قومى مىباشد، و بت هر قوم رب مخصوص آن قوم
مىباشد. بلكه خداى تعالى رب شما و رب پدران گذشته شما است، اختصاص به يك دسته و
دو دسته ندارد، چون خلقت و تدبير او عام است و جمله(اللَّهَ رَبَّكُمْ وَ رَبَّ آبائِكُمُ الْأَوَّلِينَ) اشاره به
اين معنا دارد.
(فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ) كلمه
محضرون به اين معنا است كه: تكذيب كنندگان مبعوث مىشوند تا براى عذاب احضار
شوند، و در سابق هم گفتيم كه كلمه احضار هر جا به طور مطلق بيايد، به
معناى احضار براى شر و عذاب است.
(إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ) احضار اين
جمله دليل بر آن است كه در قوم الياس جمعى از مخلصين بودهاند.