نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 81
و در الدر
المنثور است كه: عبد بن حميد، مسلم، و ترمذى، ابن ابى حاتم، ابن مردويه، و بيهقى
در دلائل، از ابى هريره روايت كردهاند كه گفت: وقتى ابو طالب از دنيا مىرفت رسول
خدا 6 نزدش آمد و فرمود: عموجان بگو لا اله الا اللَّه تا من روز قيامت نزد خدا
برايت بدان شهادت دهم، گفت: شهادت مىدادم، اگر سرزنش قريش نبود، كه فردا بگويند
جزع و ناراحتى مرگ او را به اين اقرار واداشت، لذا خداى تعالى اين آيه را فرستاد:(إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ
لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ)[1].
مؤلف:
در معناى اين روايت، روايت ديگرى از ابن عمر، ابن مسيب، و غير آن دو آمده، و ليكن
روايات بسيار زيادى از ائمه اهل بيت (ع) رسيده، كه فرمودهاند: ابو طالب ايمان
آورده بود، و اشعارى هم كه از او نقل شده پر است از اقرار به صدق رسول خدا 6، و
حق بودن دين او، و اين ابو طالب كسى است كه رسول خدا 6 را وقتى صغير بود در دامن
خود جاى داد، و بعد از بعثت و قبل از هجرت از او حمايت كرد، حمايتى كه ارزش آن
حمايت و مجاهداتش در حفظ جان شريف رسول خدا 6 در ده سال قبل از هجرت معادل است
با ارزش مجاهدتهاى همه مهاجرين و انصار در ده سال بعد از هجرت، آن وقت چگونه ممكن
است چنين كسى ايمان نياورده باشد؟!