نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 7
برگردانيد،
در حالى كه داراى معجزه و قدرت آشكار بود، و به وسيله او بنى اسرائيل را نجات داد
و فرعون و لشكريانش را نابود كرد، و آنان را براى نسلهاى بعد، سرگذشت و داستانى
قرار داد.
پس او
خداى- جل شانه- است، كه داستان ايشان را بر پيامبرش نقل مىكند، و با جمله(لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ) اشاره مىفرمايد: به اينكه به زودى
همان رفتار را با دشمنان اينان عملى خواهد كرد، و بر اين مؤمنين مستضعف منت نهاده
وارث دشمنانشان مىسازد، و دقيقا آنچه با بنى اسرائيل و دشمن ايشان كرد، با مؤمنين
و دشمنانشان نيز همان را خواهد كرد.
[وصف
كارهاى فرعون و محيطى كه موسى 7 در آن زاده شد]
(إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ
طائِفَةً مِنْهُمْ) علو در زمين كنايه از ستمگرى و
بلندپروازى است. و كلمه شيع جمع شيعه و به معناى فرقه
است، در مجمع البيان گفته: كلمه شيع به معناى فرقهها است، و هر
فرقه يك شيعه است، و اگر شيعه ناميدند، بدين جهت است كه بعضى بعض ديگر را پيروى
مىكنند [1]. و گويا
مراد از اينكه فرمود: فرعون اهل زمين را شيعه شيعه كرد ، اين باشد كه
اهل زمين را- كه گويا منظور از آنان اهل مصر باشد، و الف و لام در
الارض براى عهد بوده باشد- از راه القاى اختلاف و تفرقه افكنى دسته دسته
كرد، تا كلمه آنان متفق نشود، و يك دل و يك جهت نباشند، تا نتوانند بر او بشورند،
و عليه او قيام نموده و امور را بر او دگرگون سازند، آن طور كه عادت همه ملوك است،
كه چون مىخواهند قدرت خود را گسترش داده و سلطنت خود را تقويت كنند، اين نقشه را
به كار مىبرند. و كلمه يستحيى از استحياء است، كه به
معناى زنده نگاه داشتن است.
و
حاصل معناى آيه اين است كه: فرعون در زمين علو كرد، و با گستردن دامنه سلطنت خود
بر مردم، و انفاذ قدرت خويش در آنان بر مردم تفوق جست، و از راه تفرقه افكنى در
ميان آنان، مردم را دسته دسته كرد، تا يك دل و يك جهت نشوند، و نيروى دستهجمعى
آنان ضعيف گشته، نتوانند در مقابل قدرت او مقاومت كنند، و از نفوذ اراده او
جلوگيرى نمايند.
و
منظور از يك طايفه در جمله(يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً
مِنْهُمْ) بنى اسرائيل است، و بنى اسرائيل فرزندان يعقوب (ع) مىباشند كه از
زمان يوسف (ع) كه پدر و برادران خود را به مصر خواند، و در آنجا منزل داد، در مصر
ماندند، و پس از سالها زاد و ولد عدهشان به هزاران نفر رسيد.