responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 592

در ذيل آيه‌(قُلْ ما سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ) فرمود: جريان چنين بود كه: رسول خدا 6 از قوم خود خواست كه اقارب او را دوست بدارند، و آزار و اذيت نكنند، لذا اين آيه نازل شد كه همين اجر و مزد نيز به نفع شماست، و ثوابش عايد خودتان مى‌شود[1] و در الدر المنثور است كه حاكم- وى حديث را صحيح دانسته- از ابى هريره روايت كرده كه در ذيل آيه‌(وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ فَزِعُوا) گفته است رسول خدا 6 فرمود: در آينده مردى در عمق دمشق خروج مى‌كند كه او را سفيانى مى‌گويند، و عموم پيروانش از قبيله كلب هستند، دست به كشتار مى‌زند، و حتى شكم زنان را پاره مى‌كند، و كودكان را به قتل مى‌رساند، تا آنكه قبيله قيس عليه او قيام كند و او قيس را بكشد، و جايى را از ستم خود خالى نگذارد و در اين هنگام مردى از اهل بيت من خروج مى‌كند، تا به سفيانى مى‌رسد، و ستونى از لشكر خود را به سركوبى وى مى‌فرستد، و ايشان را منهزم نموده شكست مى‌دهند، سفيانى با همراهان خود راه مى‌افتد تا به بيداء مى‌رسد، در آن سر زمين دچار خسف مى‌شوند، و در زمين فرو مى‌روند، و احدى از ايشان باقى نمى‌ماند، مگر كسى كه سرگذشت آنان را براى مردم خبر دهد[2].

مؤلف: اين روايت از طرق اهل سنت بسيار زياد آمده بعضى مختصر و بعضى مفصل، و آن را از طرق مختلفه از ابن عباس، ابن مسعود، حذيفه، ابى هريره، جد عمرو بن شعيب، ام سلمه، صفيه، عائشه، و حفصه، همسران رسول خدا 6 و نفيره، همسر قعقاع، و نيز از سعيد بن جبير، به طور موقوف روايت كرده‌اند[3].

[رواياتى در باره اينكه آيات‌(وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ فَزِعُوا) ناظر بر فرو رفتن لشكر سفيانى در زمين (در زمان ظهور حضرت مهدى عج ) مى‌باشد]

و در تفسير قمى در ذيل آيه‌(وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ فَزِعُوا فَلا فَوْتَ) گفته است: پدرم از ابن ابى عمير، از منصور بن يونس، از ابى خالد كابلى، برايم حديث كرد، كه گفت امام ابى جعفر (ع) فرمود: به خدا سوگند، گويا همين الآن مى‌بينم قائم (ع) را كه به حجر تكيه داده است، آن گاه مردم را در رعايت حقش به خدا سوگند مى‌دهد، و آن گاه مى‌فرمايد:

ايها الناس هر كس با من در باره خدا محاجه كند، من أولاى به خدا هستم، ايها الناس هر كس با من در باره آدم محاجه كند، من اولى و نزديكتر از سايرين به آدم هستم، ايها الناس هر كس با من در باره نوح محاجه كند، من از هر كس ديگر اولاى به نوحم، ايها الناس هر كس با من در باره ابراهيم سخن گويد، و احتجاج كند، من خود از هر كس ديگر نزديك‌تر به‌


[1] تفسير قمى، ج 2، ص 204.

[2] الدر المنثور، ج 5، ص 241.

[3] روايت موقوف آن است كه از يكى از صحابه معصومين نقل شود بدون اين كه آن را به معصوم اسناد دهد.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 592
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست