responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 547

يك نوع تفسير است براى جمله‌(وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ).

(وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ)- معناى اين جمله فى نفسه و از نظر خود جمله روشن است، چون مى‌فرمايد: عمل صالح كنيد، كه من به آنچه مى‌كنيد بينا هستم، ولى از نظر اينكه در سياقى قرار دارد كه مى‌خواهد فضل را بيان كند، و نعمت‌هايى كه به داوود داده بر شمارد، از اين رو معناى امر به شكر را افاده مى‌كند، گويا فرموده ما به داوود گفتيم:

به شكرانه اين نعمتها، تو و قومت بايد عمل صالح كنيد .

(وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ ...) يعنى ما براى سليمان باد را در شعاع يك ماه راهى كه انسانها طى مى‌كنند مسخر كرديم، به طورى كه مسير غدو يعنى از اول روز تا ظهر آن يك ماه باشد، و مسير رواح يعنى از ظهر تا به عصرش نيز يك ماه باشد، و در نتيجه از صبح تا به غروب دو ماه مسافت را طى كند.

(وَ أَسَلْنا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ)- كلمه اسلنا از مصدر اساله است كه باب افعال از سيلان به معناى جريان است، و كلمه قطر به معناى مس است. و معناى جمله اين است كه ما معدن مس را مانند آب براى او روان و جارى كرديم.

(وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ)- يعنى و جمعى از طايفه جن- چون بعدا فعل جمع به آنها نسبت داده، مى‌فرمايد:(يَعْمَلُونَ لَهُ)، پس معلوم مى‌شود جمعى از جن بوده‌اند- كه نزد او و به اذن پروردگار او كار مى‌كردند، چون خدا آنها را مسخر وى كرده بود.

(وَ مَنْ يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنا)- يعنى و هر يك كه از امر ما منحرف مى‌شدند، و اطاعت سليمان نمى‌كردند،(نُذِقْهُ مِنْ عَذابِ السَّعِيرِ) از عذاب آتش به وى مى‌چشانديم. از ظاهر سياق بر مى‌آيد كه مراد از عذاب سعير عذاب آتش دنيا بوده، نه آخرت، و از ظاهر الفاظ آيه بر مى‌آيد كه: همه طوايف جن مسخر وى نبوده‌اند، بلكه بعضى از جن مسخرش بوده‌اند.

(يَعْمَلُونَ لَهُ ما يَشاءُ مِنْ مَحارِيبَ وَ تَماثِيلَ وَ جِفانٍ كَالْجَوابِ وَ قُدُورٍ راسِياتٍ ...) كلمه محاريب جمع محراب است، كه به معناى نمازگاه و محل عبادت است.

كلمه تماثيل جمع تمثال است، كه به معناى مجسمه از هر چيز است و كلمه جفان جمع جفنه است، كه به معناى كاسه طعام است، و كلمه جواب- جوابى ، جمع جابيه است، كه به معناى حوضى است كه آب در آن جمع شود، و كلمه قدور جمع قدر است، كه به معناى ديگ طعام است، و راسيات به معناى ثابت و پا بر جا است. منظور اين است كه ديگهايى كه جن براى سليمان درست مى‌كرده‌اند، به قدرى بزرگ بوده‌اند كه قابل نقل و

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 547
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست