نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 474
ايشان را به
خانه ما آورد، پس رسول خدا 6 عبايى بافت فدك بر سر ايشان انداخت، و دست خود را
روى سر همگى آنان گذاشت، و گفت: بار الها! اينهايند اهل محمد،- و در نقلى ديگر
آمده اينهايند آل محمد- پس صلوات و بركات خود را بر آل محمد قرار ده، همانطور كه
بر آل ابراهيم قرار دادى، و تو حميد و مجيدى، ام سلمه مىگويد: پس من عبا را بلند
كردم كه من نيز جزو آنان باشم، رسول خدا 6 عبا را از دستم كشيد، و فرمود: تو
عاقبت بخير هستى[1].
مؤلف:
اين روايت را صاحب غاية المرام هم از عبد اللَّه بن احمد بن حنبل، از پدرش احمد، و
او به سند خود از ام سلمه نقل كرده است.
[روايات
متعدد در باره نزول آيه تطهير در باره پنج تن : كه در زير كساى
پيامبر 6 جمع شده بودند]
و
در همان كتاب است: كه ابن مردويه، از ام سلمه روايت كرده كه گفت: آيه(إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ
تَطْهِيراً) در خانه من نازل شد، و در خانه هفت نفر بودند، جبرئيل، ميكائيل،
على، فاطمه، حسن، و حسين، و من كه دم در ايستاده بودم، عرضه داشتم: يا رسول اللَّه
6 آيا من از اهل بيت نيستم؟ فرمود تو عاقبت بخيرى، تو از همسران پيغمبرى[2].
باز
در همان كتاب است كه ابن جرير، و ابن منذر، و ابن ابى حاتم، و طبرانى، و ابن
مردويه همگى از ام سلمه همسر رسول خدا 6 روايت كردهاند كه رسول خدا 6 در خانه
او عبايى بافت خيبر به روى خود كشيده، و خوابيده بود، كه فاطمه از در درآمد، در
حالى كه ظرفى غذا با خود آورده بود، رسول خدا فرمود:
همسرت
و دو پسرانت حسن و حسين را صدا بزن، فاطمه برگشت و ايشان را با خود بياورد، در
همان بين كه داشتند آن غذا را مىخوردند اين آيه نازل شد:(إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ
يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً).
پس
رسول خدا 6 زيادى جامهاى كه داشت بر سر آنان كشيد، آن گاه دست خود را از زير
كسا بيرون آورد، به آسمان اشاره كرد، و عرضه داشت:
بار
الها اينها اهل بيت من، و خاصگان من هستند، پس پليدى را از ايشان ببر، و تطهيرشان
كن، و اين كلام را سه بار تكرار كرد.
ام
سلمه مىگويد: من سر خود را در زير جامه بردم، و عرضه داشتم: يا رسول اللَّه 6
منهم با شمايم، حضرت دو بار فرمود: تو عاقبت بخيرى[3].