responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 432

اگر آنها را احزاب خواند چون همگى عليه رسول خدا 6 متحد شده بودند) و اگر احزاب بعد از رفتن از مدينه بار ديگر برگردند، اين منافقين دوست مى‌دارند اى كاش از مدينه بيرون شويم، و در باديه منزل بگيريم، و از آنجا خبر مسلمين را به دست آوريم، كه از بين رفتند يا نه،(يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ) از آنجا اخبار شما را به دست آورند،(وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ) و به فرضى كه به باديه نروند، و در بين شما بمانند،(ما قاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا) قتال نمى‌كنند مگر اندكى، پس بودن منافقين با شما فايده زيادى براى شما ندارد، چون قتال آنان خدمت قابل توجهى نيست.

[مقصود از اينكه فرمود:(لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ...)]

(لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً) كلمه أسوة به معناى اقتداء و پيروى است، و معناى‌(فِي رَسُولِ اللَّهِ) يعنى در مورد رسول خدا 6، و اسوه در مورد رسول خدا 6، عبارت است از پيروى او، و اگر تعبير كرد به (لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ‌)- شما در مورد رسول خدا 6 تاسى داريد كه استقرار و استمرار در گذشته را افاده مى‌كند، براى اين است كه اشاره كند به اينكه اين وظيفه هميشه ثابت است، و شما هميشه بايد به آن جناب تاسى كنيد.

و معناى آيه اين است كه يكى از احكام رسالت رسول خدا 6، و ايمان آوردن شما، اين است كه به او تاسى كنيد، هم در گفتارش و هم در رفتارش، و شما مى‌بينيد كه او در راه خدا چه مشقت‌هايى تحمل مى‌كند، و چگونه در جنگها حاضر شده، آن طور كه بايد جهاد مى‌كند، شما نيز بايد از او پيروى كنيد.

در تفسير كشاف گفته: اگر كسى بپرسد حقيقت معناى آيه‌(لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ) چيست؟ البته با در نظر گرفتن اينكه كلمه اسوة به ضمه همزه قراءت شده، در جواب مى‌گوييم دو احتمال هست، اول اينكه خود آن جناب اسوه‌اى حسنه و نيكو است، يعنى بهترين رهبر و مؤتسى يعنى مقتدى به است، و اين تعبير نظير تعبير زير است، كه در باره كلاهخود مى‌گويى بيست من آهن، يعنى اين كلاه بيست من آهن است، دوم اينكه بگوييم خود آن جناب اسوه نيست، بلكه در او صفتى است كه جا دارد مردم به وى در آن صفت اقتداء كنند، و آن عبارت است از مواساة، يعنى اينكه خود را برتر از مردم نمى‌داند[1]. و


[1] تفسير كشاف، ج 3، ص 531.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 432
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست