نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 310
حدى كه ديگر
هر چه مثلها برايشان آورده شود، و هر قدر آن مثلها، حق را به دلها نزديك كند، سودى
به حالشان ندارد، چون مهر بر لبهايشان زده شده، و حالت روگردانى جزو طبيعتشان شده
است.
و
لذا دنبال اين بيان فرموده(وَ لَئِنْ جِئْتَهُمْ
بِآيَةٍ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ)
يعنى هر آيتى برايشان بياورى آنها كه كافر شدند خواهند گفت چيزى جز باطل
نياوردهاى، و اين را بدان جهت مىگويند كه روگردان از حق شدند، و هر حقى را باطل
مىبينند. در اين جمله مىتوانست به آوردن ضمير كفار اكتفاء نموده، بفرمايد:
و لئن جئتهم بآية ليقولون ان انتم ... ، ولى به جاى ضمير، كلمه موصول
الذين و صله كفروا را آورده، براى اين كه منشا و علت اين حرفشان
را بيان كند و بفهماند كه اگر اين حرف را مىزنند به خاطر كفرشان است.
(كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى قُلُوبِ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ)منظور از جمله نمىدانند اين است كه در باره خدا و آيات او كه يكى از
آنها مساله بعث است جاهلند، و تازه بر جهل و شك خود اصرار هم مىورزند.
(فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لا
يُوقِنُونَ) يعنى به هر عكس العملى كه با تو روبرو مىشوند بساز، و در برابر
اينكه مىگويند:
(إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُبْطِلُونَ) و ساير زورگوييهايشان صبر
كن، كه وعده خدا حق است و اگر او وعده داده كه ياريت كند، قطعا خواهد كرد، هم چنان
كه در آيات قبل نيز فرموده:(وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا
نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ)، پس كسانى كه يقين به وعده خداى
سبحان ندارند، تو را سست نسازند.
و
اينكه بعضى[1] گفتهاند
مراد از(لا يُوقِنُونَ)، اين است كه به آنچه از آيات
بينات كه برايشان مىخوانى يقين ندارند، و آن را تكذيب نموده تو را با اباطيل خود
اذيت مىكنند، صحيح نيست، چون همان طور كه گفتيم وعده آخر آيه و اول آن يكى است، و
آن وعده به نصرت است.