نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 201
گناه، چيزى
كه هست در جواب از آن اشكال مىگوييم: پيدايش اين صفت اثر طبيعى نماز هست، و ليكن
به نحو اقتضاء، نه به نحو عليت، پس اينكه در جواب دومى گفتند در بعضى افراد اثر
دارد صحيح نيست، بلكه در همه اثر دارد، و ليكن به نحو اقتضاء و نيز اينكه در جواب
سوم گفتند اثرش تا وقتى است كه انسان مشغول نماز است، صحيح نيست، بلكه اثرش در همه
احوال است اما به نحو اقتضاء و اينكه در جواب چهارم گفتند: نهى مستلزم انتهاء نيست
و گويا در آيه شريفه فرموده نماز بخوان تا نهى نماز را بشنوى صحيح نيست، بلكه نهى
مستلزم انتهاء هست چيزى كه هست گفتيم به نحو اقتضاء و اينكه در جواب پنجم گفتند
نماز ياد خدا است و ياد خدا انسان را از فحشاء بازمىدارد باز درست نيست، براى
اينكه اشكال بر گناهكارى نمازگزار است، چه ياد خدا باشد و چه نباشد.
پس
حق در جواب همان است كه گفتيم بازدارى از گناه اثر طبيعى نماز است، چون نماز توجه
خاصى است از بنده به سوى خداى سبحان، ليكن اين اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه
عليت تامه، تا تخلف نپذيرد، و نمازگزار ديگر نتواند گناه كند، نه، بلكه اثرش به
مقدار اقتضاء است، يعنى اگر مانع و يا مزاحمى در بين نباشد اثر خود را مىبخشد، و
نمازگزار را از فحشاء بازمىدارد، ولى اگر مانعى و يا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت،
ديگر اثر نمىكند، و در نتيجه نمازگزار آن كارى كه انتظارش را از او ندارند
مىكند، خلاصه ياد خدا، و موانعى كه از اثر او جلو مىگيرند، مانند دو كفه ترازو
هستند، هر وقت كفه ياد خدا چربيد، نمازگزار گناه نمىكند، و هر جا كفه آن موانع
چربيد كفه ياد خدا ضعيف مىشود، و نمازگزار از حقيقت ياد خدا منصرف مىگردد، و گناه
را مرتكب مىشود.
و
اگر خواننده عزيز بخواهد اين معنا را لمس كند، بايد حال بعضى از افراد كه نام
مسلمان دارند، و در عين حال نماز نمىخوانند، در نظر بگيرد، كه اگر رفتار آنها را
زير نظر قرار دهد، مىبيند كه به خاطر نخواندن نماز، روزه را هم مىخورد، و حج هم نمىرود
و زكات هم نمىدهد، و بالأخره ساير واجبات را هم ترك مىكند، و هيچ فرقى بين پاك و
نجس، و حلال و حرام نمىگذارد، و خلاصه در راه زندگى هم چنان پيش مىرود، هر چه
پيش آيد خوش آيد، و هيچ چيزى را در راه خود مانع پيشرفت خود نمىبيند، نه ظلم، نه
زنا، نه ربا، نه دروغ، و نه هيچ چيز ديگر.
آن
وقت اگر حال چنين شخصى را با حال كسى مقايسه كنى كه نماز مىخواند، و در نمازش به
حد اقل آن يعنى آن مقدارى كه تكليف از گردنش ساقط شود اكتفاء مىكند، خواهى ديد كه
او از بسيارى از كارها كه بى نماز از آن پروا نداشت پروا دارد، و اگر حال اين
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 201