نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 96
(قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ)-
ظاهرا خطاب در برگردانيد مرا به ملائكه موكل بر مرگ است، و كلمه رب
استغاثهاى است كه حرف ندايش (اى) حذف شده، و اين استغاثه جملهاى است معترضه كه
ميان قال ، و ارجعون فاصله شده و تقدير آن گفت- در
حالى كه به پروردگار خود استغاثه مىكند- برگردانيد مرا مىباشد.
بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند: خطاب ارجعون به همان رب است، و اگر آن را جمع
آورده و گفته: برگردانيد از باب تعظيم است، هم چنان كه همسر فرعون بنا
به حكايت قرآن كريم به شوهر خود فرعون گفت:( قُرَّتُ
عَيْنٍ لِي وَ لَكَ لا تَقْتُلُوهُ)- نور چشم من و تو باشد و او
را نكشيد .
بعضى[2] ديگر
گفتهاند: اين از باب جمع فعل است نه جمع فاعل، به اين معنا كه مىرساند چند مرتبه
مىگويد پروردگارا ارجعنى ارجعنى ارجعنى مرا برگردان برگردان،
برگردان، هم چنان كه بعضى در معناى شعر زير همين را گفتهاند:
قفا
نبك من ذكرى حبيب و منزل
بسقط
اللوى بين الدخول فحومل
برخيزيد، برخيزيد تا گريه كنيم از ياد
محبوب و منزل واقع در سقط اللوى بين دخول و حومل كه معناى قفا (كه صيغه
تثنيه و دو نفرى است) قف، قف است.
ولى اين دو وجه شاذ و در محاورات عرب نادر است، هم جمع آوردن به
منظور تعظيم و هم به منظور جمع فعل، و نبايد كلام فصيح خداى را بر چنين معانى حمل
كرد.
(لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ، كَلَّا إِنَّها
كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها) كلمه لعل براى
اميدوارى است و در اينجا وقتى عذاب خداى را مىبينند كه مشرف بر ايشان شده اظهار
چنين اميدى مىكنند كه اگر برگردند عمل صالح كنند، هم چنان كه در جاى ديگر قرآن
وعده صريح به عمل صالح مىدهند و مىگويند:(فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً)[3] و در جاى ديگر همين معنا را با تعبير تمنى ذكر كرده، كه مىگويند:(يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ
رَبِّنا)[4].
(أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ)- يعنى اعمل عملا صالحا تا به جاى آورم عملى صالح