نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 7
گفتارى در معناى تاثير ايمان [ (و بيان
اينكه ايمان عبارتست از علم عملى )]
دين - هم چنان كه مكرر گفتهايم- به معناى سنتى اجتماعى
است كه انسان در زندگى اجتماعىاش بر طبق آن سير مىكند. و سنتهاى اجتماعى متعلق
به عمل است، و زير بناى آن، اعتقاد به حقيقت هستى عالم و هستى خود انسان- كه يكى
از اجزاى عالم است مىباشد، و به همين جهت است كه مىبينيم در اثر اختلاف اعتقادات
درباره حقيقت هستى، سنتهاى اجتماعى نيز مختلف مىشود.
اجتماعى كه معتقد است عالم، رب و خالقى دارد كه هستى عالم از او، و
برگشتش نيز به او است، و نيز معتقد است كه انسان فنا ناپذير است، و حيات ابدى دارد
كه با مرگ پايان نمىپذيرد، چنين اجتماعى در زندگى روشى دارد كه در آن سعادت حيات
ابدى و تنعم در دار جاودان آخرت، تامين مىشود.
و اجتماعى كه معتقد است براى عالم، اله و يا آلههاى است كه عالم را
به دلخواه خود اداره مىكند، كه اگر راضى باشد به نفع انسانها و گرنه به ضرر آنها
مىگرداند، بدون اينكه معادى در كار باشد، چنين اجتماعى، زندگى خود را بر اساس
تقرب به آلهه، و راضى نمودن آنها تنظيم مىكند، تا آن آلهه، آن اجتماع را در
زندگىاش موفق و از متاعهاى حيات بهرهمندشان سازد.
و اجتماعى كه نه به مساله ربوبيت براى عالم اعتقاد دارد و نه براى
انسانها زندگى جاويدى را معتقد است بلكه چنين اجتماعى مانند ماديين هيچ گونه
اعتقادى به ما وراى طبيعت ندارد، سنت حيات و قوانين اجتماعى خود را بر اساس
بهرهمندى از زندگى دنيا، كه با مرگ پايان مىپذيرد، وضع و بنا مىكند.
پس دين عبارت است از سنتى عملى، كه بر اساس مساله جهان بينى و هستىشناسى
بنيان گرفته و اين اعتقاد، با علم استدلالى و يا تجربى كه پيرامون عالم و آدم بحث
مىكند تفاوت دارد، زيرا علم نظرى به خودى خود مستلزم هيچ عملى نيست، اگر چه عمل
كردن احتياج به علم نظرى دارد، به خلاف اعتقاد كه عمل را به گردن انسان مىگذارد،
و او را ملزم مىكند كه بايستى بر طبق آن عمل كند. به عبارت ديگر: علم نظرى و
استدلالى آدمى را به وجود مبدأ و معاد رهنمون مىشود، و اعتقاد آدمى را وادار
مىكند كه از آن معلوم نظرى پيروى نموده عملا هم به آن ملتزم شود. پس اعتقاد، علم
عملى است، مثل اين كه مىگوييم بر هر
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 7