نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 69
نعمت و نه تخويف با نشان دادن عذاب.
مقصود از عذاب در اين آيه، عذاب خفيف است. عذابى كه دست آدمى به كلى
از هر جايى كوتاه نشود. شاهد اين مدعا قرينهاى است كه در آيه بعدى قرار دارد، چون
در آنجا عذاب شديد را مقابل اين عذاب قرار داده پس ديگر كسى ايراد نكند به اينكه
مساله بازگشت به خدا در مواقع ضرورى و انقطاع از اسباب يكى از غريزههاى انسانى
است، هم چنان كه در قرآن هم مكرر خاطرنشان شده، آن وقت چطور در اينجا
مىفرمايد عذاب ايشان را گرفت، و باز به درگاه پروردگار خود استكانت نبردند،
و تضرع نكردند؟ .
و اينكه در آيه اول فرمود:(ما بِهِمْ
مِنْ ضُرٍّ) و در آيه دوم فرمود:(وَ لَقَدْ
أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ) خود دلالت مىكند بر اينكه
كلام ناظر به عذابى است كه واقع شده و هنوز- يعنى در هنگام نزول اين آيات- برطرف
نشده. احتمال هم دارد كه مراد قحطيى باشد كه اهل مكه- چنان كه در روايات آمده-
بدان گرفتار شدند.
(حَتَّى إِذا فَتَحْنا عَلَيْهِمْ باباً ذا عَذابٍ شَدِيدٍ
إِذا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ) يعنى هم چنان به حال خود
باقى هستند، نه رحمت در آنها اثر مىگذارد و نه عذاب، تا آنكه درى از عذاب شديد-
كه همان مرگ است- به رويشان باز كنيم، مرگى كه دنبالش عذاب آخرت است- كه در سياق
آيات و مخصوصا آيات آينده به آن اشاره شده است- و اين مرگ هم ناگهانى مىرسد، و به
كلى از خير مايوسشان مىكند.
آيات مورد بحث و اين فصل از گفتار كه با جمله(أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ ...)
آغاز شده، با جملهاى نظير همان جملهاى كه فصل سابق را خاتمه داد، ختم شده يعنى
آيههاى (أَ يَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ) - تا آخر آيات- كه عذاب آخرت را ياد آورى مىكند، و به زودى
براى دومين بار آن را اعاده مىكند.
بحث روايتى [ (رواياتى در باره مراد از(قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ) و معناى استكانت و تضرع و
...)]
در تفسير قمى در ذيل آيه( إِنَّ الَّذِينَ
هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ) ...(يُؤْتُونَ ما آتَوْا )
گفته: