نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 60
متخاصم به ميان مىآيد، و بدون اينها صحنه
پايان نمىپذيرد.
بله اگر از اين معنا چشمپوشى كنيم، براى ظاهر شدن اعمال آدمى در روز
رجوعش به خداى سبحان تنها اذن او كافى است، و به هيچ يك از مطالب مذكور حاجت نيست-
دقت فرماييد.
[اعمال بد مانع از انجام اعمال صالحه است]
(بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هذا وَ لَهُمْ
أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِكَ هُمْ لَها عامِلُونَ)مناسب با سياق آيات اين است كه كلمه هذا اشاره به اوصافى باشد كه خداى
سبحان در آيات قبل براى مؤمنين آورد كه يكى از آنها مسارعت در خيرات بود. ولى ممكن
هم هست بگوييم اشاره به قرآن كريم است، و اين احتمال را جمله بعدىاش:(قَدْ كانَتْ آياتِي تُتْلى عَلَيْكُمْ) تاييد مىكند.
كلمه غمرة به معناى غفلت شديد و يا جهل شديدى است كه
صاحبش را فرا گرفته باشد، و جمله(وَ لَهُمْ
أَعْمالٌ مِنْ دُونِ ذلِكَ) بيان حال كفار است كه در
عمل و اوصاف نقطه مقابل مؤمنين هستند، و معنايش به طور كنايه اين است كه:
كفار شاغلى دارند كه ايشان را از خيرات و اعمال صالح باز داشته نمىگذارد موفق به
آن شوند، و آن شاغل عبارت است از اعمال زشت خبيث.
و حاصل معناى آن اين است كه: كفار نسبت به اين اوصافى كه براى مؤمنين
برشمرديم در غفلت شديد- و يا در جهل شديد- هستند و در مقابل، اعمال زشت و خبيثى
دارند كه همواره مرتكب مىشوند و آن اعمال شاغل و مانع ايشان است از اينكه عمل خير
كنند.
(حَتَّى إِذا أَخَذْنا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذابِ إِذا
هُمْ يَجْأَرُونَ) كلمه جؤار - به ضمه جيم- به
معناى آواز وحوش از قبيل آهو و امثال آن است، آوازى كه در هنگام فزع در مىآورند،
و اين تعبير در آيه شريفه كنايه است از اينكه مترفين وقتى گرفتار عذاب مىشوند صدا
به استغاثه و تضرع بلند مىكنند بعضى[1]
از مفسرين گفتهاند مراد از آن، شيون و جزع است، ولى آيات بعدى معناى اول را تاييد
مىكند.
و اگر مترفين را متعلق عذاب دانسته، از اين جهت است كه روى سخن در
آيات قبل آنجا كه مىفرمود:(أَ يَحْسَبُونَ
أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ) با
رؤساى قوم بود كه در لذتهاى مادى افراط مىكردند، و ديگران تابع ايشان بودند.