responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 575

مى‌بينى، بلكه اگر مى‌ديدى حال ايشان را آنچه از وضعشان كه ديدنى است اينطور به نظرت مى‌رسيد كه مستند.

(تَحْسَبُها جامِدَةً)- يعنى كوه‌ها را مى‌بينى و آنها را جامد گمان مى‌كنى، اين جمله بعد از جمله قبلى، جمله‌اى است معترضه و معناى آن دو اين است كه: تو در آن روز كوه‌ها را- كه امروز جامد گمان مى‌كنى-، مى‌بينى چون ابر به حركت درمى‌آيند ، ممكن هم هست آن را جمله‌اى حاليه گرفت، كه در اين صورت معنايش اين مى‌شود: تو در آن روز كوه‌ها را- در حالى كه جامد گمانش مى‌كنى- مى‌بينى چون ابر به حركت درمى‌آيند .

و جمله‌(وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ) حال است از كلمه جبال و عامل آن فعل ترى است و معنايش اين است كه: تو كوه‌ها را وقتى در صور دميده مى‌شود، در حالى مى‌بينى كه سير مى‌كنند مانند سير ابرها در آسمان.

[وجه اينكه تخريب و ويرانى عالم- با پيدايش قيامت- را صنع متقن خود خواند ((صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ))]

كلمه صنع ، در جمله‌(صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ)، مفعول مطلق براى فعل تقديرى است و تقدير كلام صنعه صنعا مى‌باشد، يعنى آن را آفريد آفريدنى و در اين جمله تلويح و اشاره‌اى است به اينكه اين صنع و اين عمل از خداى تعالى تخريب و ويرانى عالم است، ليكن چون تكميل آن را در پى دارد و مستلزم اتقان نظام آن است، نظامى كه در آن هر چيزى به منتها درجه كمال خود مى‌رسد، آن كمالى كه اگر كمال سعادت باشد، و اگر كمال شقاوت، زمينه‌اش را قبلا فراهم كرده بود، از اين رو اين ويرانى را صنع و آفرينش ناميد، چون اين خود صنع خداست، آن صنعى كه هر چيزى را متقن كرده، پس خداى سبحان اتقان را از هر چه كه متقن كرده سلب نمى‌كند و فساد را بر آنچه اصلاح فرموده مسلط نمى‌سازد، پس اگر دنيا را خراب مى‌كند براى اين است كه آخرت را تعمير نمايد.

(إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ) بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: اين جمله تعليل مطالب قبل است، كه نفخ صور و ما بعد آن را صنع محكم خدا مى‌دانست و معنايش اينست كه: از اين جهت صنع محكم او است، كه او به ظواهر و بواطن افعال مكلفين آگاه است، و همين آگاهى اقتضاء مى‌كند كه آن بواطن و كيفيات اعمال را آن طور كه هست و حسن و قبحى كه دارد، ظاهر كند و آثار آن حسن و قبح را كه همان ثواب و عقاب است بعد از بعث و حشر و به راه انداختن كوه‌ها بر آن اعمال مترتب كند.

ليكن خواننده توجه دارد كه اين گونه تفسير كردن، بيهوده خود را به زحمت انداختن‌


[1] روح المعانى، ج 20، ص 36.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 575
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست