responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 567

آيات آسمانى و زمينى معمولى ايمان نداشته باشند، ولى از ديدن آن آيت كه گفتيم ايمان بياورند.

از اين بيان روشن مى‌شود كه جمله (أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ‌)- مردم قبلا به آيات ما ايمان نمى‌آوردند ، تعليل باشد براى اينكه چرا قول بر ايشان واقع مى‌شود و تقدير جمله مذكور لان الناس ... است و كلمه كانوا استقرار بدون يقين آنان را مى‌رساند و مراد از آيات، آيات مشهوده و حسى آسمان و زمين است، نه آيات خارق العاده، البته كلمه إن به كسر همزه نيز قرائت شده و از نظر معنا اين قرائت بهتر است از قرائت به فتحه و گفتار ما را تاييد مى‌كند كه- گفتيم- جمله‌(أَنَّ النَّاسَ ...) تعليل را مى‌رساند، چيزى كه هست اگر إن را به كسره بخوانيم خود جمله، تعليل را مى‌رساند و احتياجى به تقدير لام ندارد.

جمله‌(أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ) بيان آن آيتى است كه گفتيم مراد از آن، آيت خارق العاده‌اى است كه در آيه‌(سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ) آن را وعده داده، و همين كه جمله مورد بحث صفت قرار گرفته براى آن آيت خارق العاده، خود دليل است بر اينكه مراد از اخراج از زمين، يا احياء و بعث بعد از مرگ است و يا امرى است نزديك بدان، (حال ببينيم كدام يك مى‌تواند باشد). و اما اينكه آن جنبنده، جنبنده‌اى باشد كه با مردم صحبت كند، از آنجا كه كلمه دابه- جنبنده به هر صاحب حياتى اطلاق مى‌شود كه در زمين راه مى‌رود، مى‌تواند انسان باشد و مى‌تواند حيوانى غير انسان باشد، اگر انسان باشد كه تكلم و سخن گفتنش امرى عادى است، نه خارق العاده و اگر حيوانى بى زبان باشد آن وقت حرف زدنش مانند بيرون شدنش از زمين امرى است خارق العاده.

ليكن- متاسفانه- در آيات كريمه قرآن چيزى كه بتواند اين آيت را تفسير كند و معلوم سازد كه اين جنبده‌اى كه خدا به زودى از زمين بيرون مى‌آورد چيست؟ و چه خصوصياتى دارد؟ و صفات و نشانيهايش چيست؟ و با مردم چه تكلمى مى‌كند و چه خصوصياتى دارد؟ و چگونه از زمين بيرون مى‌آيد؟ و چه مى‌گويد؟ وجود ندارد، بلكه سياق آيه بهترين دليل است بر اينكه مقصود مبهم گويى است و جمله مزبور از كلمات مرموز قرآن است.

و حاصل معنا اين است كه: وقتى برگشت امر مردم به اين شود- كه به زودى هم مى‌شود- كه از آيات حسى و مشهود ما يقين برايشان حاصل نشود و به عبارت ديگر استعدادشان براى ايمان آوردن به ما به كلى باطل گشته، تعقل و عبرت‌گيرى از دستشان‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 567
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست