نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 566
(بِآياتِنا لا يُوقِنُونَ )
مقتضاى سياق آيه- از اين نظر كه متصل به ما قبل است، يعنى به آياتى است كه پيرامون
مشركين معاصر رسول خدا 6 و يا خصوص مشركين مكه و قريش كه دشمنترين مردم بودند
با آن جناب و دعوت او بحث مىكرد- اين ظهور را به آيه مىدهد كه: ضميرهاى جمع
در عليهم و در لهم و در تكلمهم به مشركين بر
گردد، كه گفتگو درباره آنان است اما نه به خصوص آنان، بلكه به آنان از اين نظر كه
به سوى اسلام دعوت مىشوند، پس در حقيقت مراد عموم مردم اين امتند، چون همه از نظر
دعوت يكى هستند، اولشان به آخرشان ملحق است و اين گونه عنايت در كلام خداى تعالى
بسيار وارد شده است.
[مقصود از قول و اخراج جنبندهاى از زمين كه با مردم
سخن مىگويد]
و مراد از اينكه فرمود: وقتى قول بر ايشان واقع مىشود ،
تحقق مصداق قول، در ايشان و تعين ايشان در صدق قول بر آنان است (و معنايش اين است
كه زمانى كه امت اسلام مصداق قول خدا قرار مىگيرند و قول خدا درباره آنان محقق
مىشود) هم چنان كه در آيه بعدى هم كه مىفرمايد: (وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا)- و
به خاطر ظلمى كه كردند قول بر ايشان واقع شد ، مراد همين است، يعنى عذاب خدا
بر آنان محقق گشته، مصداق آن قرار گرفتند.
پس، بنا بر اين، جمله مورد بحث در معناى(حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ) مىباشد، كه در كلام خداى
تعالى زياد آمده. و فرق بين اين دو تعبير اين است كه در اولى، يعنى(وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ)
عنايت در اين است كه نامبردگان را متعين در مصداق قول كند و در دومى يعنى(حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ)
عنايت در اين است كه قول را در آنان ثابت و مستقر كند، بطورى كه زوال پذير نباشد.
و اما اينكه اين قول چيست كه بر آنان واقع مىشود، آنچه از كلام خداى
تعالى صلاحيت دارد كه اين قول را تفسير كند آيه(سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ
أَنَّهُ الْحَقُّ)[1] مىباشد، براى اينكه ميدانيم مراد از اين آيات كه خدا به زودى به
آنان نشان مىدهد غير آيات آسمانى و زمينى است، كه خود آنان همواره آنها را
مىبينند، و دائما در پيش رو و بيخ گوششان قرار دارد، بلكه مراد، بعضى از آياتى
است كه جنبه خارق عادت داشته باشد و مردم از ديدن آن ناگزير به ايمان شوند و در
حالى فرا رسد كه به هيچ يك از