نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 550
گذشت- به آن جناب بفرمايد كه كفار كم متذكر
مىشوند، و يا مردمى هستند كه عدول مىكنند، يا بيشترشان نمىدانند.
(أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ
وَ مَنْ يُرْسِلُ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ ...) مراد از ظلمات بر و بحر، ظلمتهاى شبها در خشكى و دريا است. بنا بر
اين، در آيه شريفه مجاز عقلى به كار رفته، (يعنى ظلمت شب دريا را به دريا و ظلمت
شب خشكى را به خشكى نسبت داده) و مراد از ارسال رياح بشرا ، اين است
كه: بادها را قبل از فرستادن باران مىفرستد، تا مردم را با آمدن باران مژده دهد و
مراد از رحمت همان باران است، و بقيه الفاظ آيه روشن است.
[مقصود از اينكه فرمود:(يَبْدَؤُا
الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ) و استفاده اينكه بطور كلى
در عالم وجود بطلان و نيستى راه ندارد]
(أَمَّنْ يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ مَنْ
يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ ...)
بدء خلق به معناى ايجاد خلق است ابتداء و براى اولين بار و اعاده
خلق به معناى دوباره خلق كردن و برگرداندن آنان در قيامت است. در اين آيه
شريفه مشركين را ملزم و مجاب مىكند به اينكه چرا شرك ورزند، آيا آن كسى كه عالم
را براى بار اول و نيز در قيامت براى بار دوم خلق مىكند بهتر است يا سنگ و چوبى
كه آنان مىپرستند؟ و حال آنكه مشركين اصلا قيامت و معاد را قبول ندارند، هم چنان
كه در همين آيات بدان اشاره نموده مىفرمايد:(وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا ...) و اين از اين نظر است كه در
كلام مجيدش، مساله معاد با ادله قاطعه اثبات شده و در اينجا به عنوان اصل مسلم اخذ
شده است، آن گاه در آيات بعد به عنوان استدراك مىفرمايد كه همه اين روگردانيها به
خاطر اين است كه مشركين معاد را منكرند و يا در آن شك دارند.
بعضى[1] از
مفسرين در تفسير آيه مورد بحث گفتهاند: مراد از بدء الخلق و سپس
اعاده آن، ايجاد فردى از يك نوع و از بين بردن آن و دوباره ايجاد نظير آن است.
خلاصه، مراد ايجاد مثلى بعد از مثل ديگر است و به عبارت ديگر تكرار عمل ايجاد است،
پس ديگر كسى اشكال نكند كه مشركين قائل به معاد نبودند، پس چرا در اين آيه با
مساله معاد عليه ايشان احتجاج شده است.
و ليكن تفسيرى است كه از ظاهر آيه بعيد است.
يكى از آن لطايفى كه آيه شريفه از حقايق قرآنى دارد، بر مىآيد كه
بطور كلى بطلان